جواهر البلاغه – احوالات مسند الیه – جلسه ۲۱
یکی از احوالات مسند الیه ٬«معرفه» بودن آن می باشد که در ادامه آن را توضیح می دهیم.
فیلم آموزشی احوالات مسند الیه
در دو جلسه ی گذشته درباره ی ذکر و حذف مسند الیه سخن آوردیم. در این جلسه به سومین مورد از احوالات مسند الیه که «معرفه بودن» مسند الیه می باشد اشاره می نماییم.
به عنوان نکته ی اولی که در مورد احوالات مسند الیه می توان ذکر نمود این است که اصل در مسند الیه «معرفه» بودن می باشد. زیرا کلام درصورتی مفید است که معلوم باشد و بدانیم که راجع به چه کسی سخن می گوییم. مثلا اگر بگوییم: «مردی مُرد» در این جا جمله ی ما بی فایده می باشد٬ زیرا در طول سال اشخاص زیادی می میرند و خواهند مُرد و جمله ی ما ابهام دارد.
نکته ی دیگری که برای قسم سوم از احوالات مسند الیه می توان ذکر نمود این است که «معرفه» اقسامی دارد که در ذیل بیان می شود:
- معرفه به ضمیر
- ضمیر متکلم
- ضمیر مخاطب
- ضمیر غایب
- معرفه به علم
- معرفه به اسم اشاره
- معرفه به موصول
- معرفه به «ال»
- معرفه به اضافه
- معرفه به منادی (البته در برخی موارد)
اغراض از ضمیر آموردن به عنوان مسندٌ الیه:
- در مقام تکلم از ضمیر متکلم استفاده می کنند.
- در مقام تخاطب و خطابه از ضمیر مخاطب استفاده می شود.
- در مقام غیبت که از ضمیر غائب استفاده می شود. یا بخاطر قرینه ای در حکم مذکور است. مانند: هو الله تبارک و تعالی.
- در ضمیرخطاب و تکلم مرجع نمی خواهد اما در مورد ضمیر غائب ۳ نوع مرجع خواهیم داشت که عبارت است از:
- لفظا. مانند: والصبر حتی یحکم الله و هو خیر الحاکمین.
- معنوی. (یعنی لفظ نیست و از معنا می فهمیم).
- نه لفظا و نه معنا. در این مورد از روی قرینه می توان مرجع را فهمید.
- در ضمیرخطاب و تکلم مرجع نمی خواهد اما در مورد ضمیر غائب ۳ نوع مرجع خواهیم داشت که عبارت است از:
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.