طمع

طمع یکی از صفات نفسانی و رذایل خبیثه است که در انسان به وجود می آید. این اخلاق زشت و ناپسند همان چشم داشتن به مال و ثروت دیگران است. انسان طمع کار گاهی چنان در خواسته های خود غوطه ور می شود که گویی این دنیا اگر برای او هزار سال هم طول بکشد باز هم کم است و از لحاظ اعتقادی ایمان و تقوای خود را از دست می دهد و دچار دنیا زدگی می شود و این همان حالتی است که خداوند متعال و امامان معصوم بدان هشدار داده اند و عواقب سخت آن در قرآن کریم و احادیث فراوان ذکر شده است.

سخنرانی استاد پناهیان درباره طمع

معنای طمع

این واژّه به معنای” تمایل نفس به چیزى از روى آرزوى شدید و آزمندى است‏.”[۱]در فرهنگ لغت طمع و حرص به یک معنا می باشند و به جای هم به کار می روند. طمع به معنای آرزو، ترغیب، میل، حریص بودن و آزمند است.[۲] طمع را به معنای امید و رجاء[۳] نیز معنا کرده اند که با برخی از آیات قرآن هم خوانی دارد.

دوره کاربردی ترک گناه

تفاوت حرص و طمع

طمع به معنای آرزوی شدید به چیزی داشتن و منظور خواستن آنچه که دیگران آن را دارا هستند می باشد ولی حرص به معنای، جمع کردن بیشتر از حد نیاز انسان، معنا کرده اند.[۴] با این حال در کتب لغت و اخلاقی هر دو را به یک معنا و همنشین هم استعمال کرده اند و هر دو را به معنای زیاده خواهی و توجه به مال و ملال دیگران و ثروت اندوزی آورده اند.

انواع طمع

در حدیث جنود عقل و جهل امام صادق (ع) طمع را از جنود عقل معرفی کرده و متضادش را یاس دانسته است و حرص را از جنود جهل معرفی کرده است و متضاد آن را قناعت و توکل معرفی کرده اند. اما طمعی که منظور امام است به معنای، امید در امور دنیوی و اخروی و بر اساس استحقاق فرد است، این طمع از جنود عقل است. چنانچه برخی از آیات قرآن کریم هم این نوع طمع را به کار برده است همچون آیه:” َ إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِین‏”[۵] ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمان‏آورندگان بودیم‏.

” وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّین‏”[۶] همان کسی که امید دارم در روز قیامت گناهانم را ببخشد.

در این آیات امید بندگان به خداوند است و این طمع داشتن به رحمت الهی است که در دل های مومنان وجود دارد.

اما اگر طمع به معنای توجه به مال مردم باشد و چشم داشت به دارایی های شان باشد این طمع از جنود جهل است.[۷]

طمع در اسلام

طمع یکی از صفت های نفسانی است که نتیجه آن حب دنیا است. در آیات قرآن و روایات اهل بیت در مورد طمع و خصوصیات آن، سخن بسیار گفته شده است.

حدیث طمع

طمع در قرآن کریم

در قرآن کریم در آیات فراوانی به مذمت دنیا پرستی و توجه به هواهای نفسانی و زیاده خواهی و طمع پرداخته شده است که در برخی آیات خود لفظ حرص و طمع مستقیما آورده شده است و برخی دیگر از آیات، مضمون آیه در مورد طمع است.

  • سیری ناپذیری طماع: ” ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ”[۸] خدواند در آیات قبل از این آیه می فرماید وسایل زندگی را از هر نظر برای او فراهم ساختم ولی بازهم طمع داشت و بیشتر می خواست. فرد طمع کار هر چه به او نعمت بدهند سیر نمی شود و باز هم بیشتر می خواهد و خداوند در مقابل چنین درخواستی او را دشمن خود معرفی می کند و وعده سختی را به او می دهد.
  • طمع قرار گرفتن در زمره صالحان: “وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ یُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِین‏”[۹]. طمع همیشه در حوزه مادیات و مال اندوزی نیست بلکه گاهی با توجه به آیه، در انتظارات معنوی نیز وارد می شود. فردی که به خداوند ایمان نیاورده انتظار دارد و طمع در این دارد که خداوند او را در زمره صالحین قرار بدهد.

طمع در روایات اسلامی

در احادیث متعددی ائمه معصومین خواستار پرهیز و دوری شیعیان از این خصلت ناپسند هستند و عواقب آن را ذکر می کنند.

امام صادق در حدیث می فرمایند:” یَا هِشَامُ إِیَّاکَ وَ الطَّمَعَ وَ عَلَیْکَ بِالْیَأْسِ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ أَمِتِ الطَّمَعَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ فَإِنَّ الطَّمَعَ مِفْتَاحُ الذُّلِّ وَ اخْتِلَاس”[۱۰]از طمع برحذر باش و از آن چه در دست های مردم است نا امید باش و طمع را از مخلوقین بمیران به درستی که طمع کلید ذلت و اختلاس است. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند:” زنهار که گرد طمع نگردى که آن فقر حاضرى است.”[۱۱]

از حضرت امام محمد باقر (ع) در مورد فرد طماع می فرمایند:”بد بنده‌اى است بنده‌اى که او را طمعى است، که وى را به هر خانه مى‌کشد.”[۱۲]

طمع در روایات

آثار طمع

طمع هم مانند دیگر رذایل اخلاقی آثار و زیان های زیادی به همراه دارد که برخی همانند آثار دیگر رذایل است و برخی مختص صفت طمع است.

آثار مشترک:

  • گرفتار عذاب اخروی می شود.
  • در نظر الهی مذموم می گردد.
  • در اجتماع و در نظر مردم نیز جایگاهی ندارد و ذلیل و خوار است.
  • درپی گناه طمع به گناهان دیگری همچون غیبت، تجسس، دروغ و بسیار دیگر گرفتار می شود.

آثار اختصاصی:

  • طمع یکی از خصلت های بارز یهود است که در قرآن خداوند در این باره می فرماید:” وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‌ حَیاهٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَهٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ”[۱۳]

آنها را حریص تر از مشرکان بر زندگى (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهى یافت  تا آنجا که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند در حالى که این عمر طولانى او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بینا است.

  • طماع به آیات الهی دشمنی می ورزد.” ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ کَلاَّ إِنَّهُ کانَ لِآیاتِنا عَنِیداً”[۱۴]
  • فرد طمع کار هرگز سیر نمی شود. پیامبر (ص) فرمودند: “دو گرسنه‌اند که سیر نمى‌شوند: گرسنۀ علم و گرسنۀ مال”[۱۵]
  • فرد طماع اعتمادش به مردم بیشتر از اعتمادش به خداست، زیرا اگر فقط به خدا اعتماد داشت دیگر به غیر خدا طمع نمی کرد.[۱۶]
  • طمع کار همیشه فقیر است و فقیر هم از دنیا می رود.

  

داستان طمع

این حکایت پند آموز در مورد طمع را شعبی نقل می کند:” نقل شده که مردى گنجشکى شکار کرد. گنجشک گفت: مى‌خواهى با من چه کنى‌؟ گفت: سرت را مى‌برم و تو را مى‌خورم. گنجشک گفت: به خدا من مرض گوشت‌خوارى تو را درمان نمى‌کنم و گرسنگى‌ات را برطرف نمى‌سازم، ولى سه خصلت به تو مى‌آموزم که از خوردنم بهتر است یکى را اکنون که در دست تو هستم به تو مى‌آموزم، خصلت دوّم را زمانى که بر روى درخت پریدم و خصلت سوّم را زمانى که روى کوه پریدم. مرد گفت: خصلت اوّل را بگو، گنجشک گفت: بر آنچه از دستت رفت افسوس مخور. او را رها ساخت و چون بر روى درخت پرید گفت: خصلت دوّم را بگو؛ گفت: امر محال را تصدیق مکن. آنگاه پرید و بر روى کوه رفت و گفت: اى بدبخت اگر سرم را مى‌بریدى از چینه‌دانم دو مروارید بیرون مى‌آوردى که هر کدام بیست مثقال وزن داشت. گویند: مرد لبانش را گزید و تأسّف خورد و گفت: خصلت سوّم را بگو. گنجشک گفت: دو خصلت اول را از یاد بردى چگونه سوّمى را به تو خبر دهم. مگر نگفتم: بر آنچه از دست دادى افسوس مخور و آنچه محال است تصدیق مکن، آگاه باش تمام گوشت و خون و پروبال من بیست مثقال نیست. بنابراین چگونه در چینه‌دانم دو مروارید است که هر کدام بیست مثقال وزن دارد؟ آنگاه پرید و رفت.”[۱۷] این حکایت مثال روشنی است در موردطمع آدمی، که چگونه طمع بسیار باعث می شود انسان از درک حقیقت ناتوان شود تا جایی که امر محال را ممکن می داند.

راه های درمان طمع

رذیله اخلاقی طمع هم مانند دیگر رذایل اخلاقی اگر انسان بخواهد و تلاش کند، قابل درمان و پیشگیری است تا به راه سعادت باز گردد.

  • علم: یکی از درمان های اساسی طمع، افزایش علم و آگاهی انسان نسبت به این صفت است. با مراجعه به قرآن و روایات و مطالعه و تامل در آن ها پی به زشتی این گناه می برد و متوجه می شود که این رذیله چگونه در انسان رسوخ می کند و تمام زندگی فرد را تحت شعاع قرار می دهد تا به سرنوشت شوم برساند.
  • تقویت ایمان: رذایل اخلاقی در نتیجه نقص ایمان و اعتقادات رخ می دهد. زمانی که شیطان به مرور به انسان وعده های واهی می دهد و از راه های مختلف سعی در گمراهی او دارد[۱۸]، ایمان انسان تضعیف می شود و صفت های زشت اخلاقی جای صفت های پسندیده را می گیرد. برای علاج این اخلاق های زشت از جمله طمع که یکی از بزرگترین امراض نفسانی محسوب می شود، باید ایمان به خدا را در خود تقویت کند.
  • عملی: در مقابله عملی با امراض نفسانی از جمله مرض طمع، باید سعی کرد اخلاق پسندیده همچون قناعت، توکل، مطیع بودن در برابر مشیت الهی را جایگزین مرض طمع کرد. چنانکه امام سجاد(ع) می فرمایند:” همه خوبیها را دیدم که جمع است در قطع طمع از مردم”[۱۹]
  • یکی از راه های عملی که قرآن نیز بدان اشاره کرده است، چشم پوشانی در برابر نعمت های دیگران است.” لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی‌ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ “[۲۰]هرگز چشم خود را به نعمتهای که به گروه‌ هایی از آنها (کفار) دادیم میفکن، و بخاطر آنچه آنها دارند غمگین مباش. چشم پوشی باعث می شود فرد دیگر دغدغه دارایی های دیگران را نداشته باشد و از این بابت ناراحت نشود. چرا که نعمت هایی که خداوند به دیگران می دهد ممکن است به دلایلی باشد که حکمت آن بر دیگران پوشیده است.

[۱] ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوى و ادبى قرآن، ج‏۲، ص: ۵۰۰

[۲] فرهنگ لغت دهخدا

[۳] الطَّمَع: الحرص. و- الأمل و الرجاء. الإفصاح فى فقه اللغه، ج‏۱، ص: ۱۷۵

[۴] معراج سعاده،ص۳۹۵

[۵] شعراء/۵۱

[۶] شعراء/۸۲

[۷] بحارالانوار،ج۱،ص۱۱۲

[۸] مدثر/۱۵

[۹] مائده/۸۴

[۱۰] بحارالانوار،ج۱،ص۱۵۶

[۱۱] همان، ج ۷۳، ص ۱۶۸

[۱۲] معراج السعاده،ص۴۰۳

[۱۳] بقره/۹۶

[۱۴] مدثر/۱۵-۱۶ باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم! (۱۵)هرگز چنین نخواهد شد؛ چرا که او نسبت به آیات ما دشمنى مى‏ورزد!

[۱۵] محجه البیضاء،ج۶،ص۵۰

[۱۶] معراج السعاده،ص۴۰۴

[۱۷] محجه البیضاء،ج۶،ص۵۳

[۱۸] “اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَالْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً” اسراء/۶۴ هر کدام از آنها را مى‌توانى با صداى خودت تحریک کن، و لشکر سواره و پیاده‌ات را بر آنها گسیل دار، و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوى، و آنها را با وعده‌ها سرگرم کن ولى شیطان جز فریب و دروغ وعده‌اى نمى‌دهد.

[۱۹] بحار الأنوار، ج ۷۳، ص ۱۷۱

[۲۰] حجر/۸۸

ودن متن مورد نظرتان اینجا کلیک کنید