بدایه النحو – حرف و اعراب – جلسه ۱۰
به کلمه ای که به تنهایی دلالت بر معنایی ندارد و با کلمه ی دیگر معنایش تمام شود حرف و اعراب به علامت های حرف آخر کلمات که توسط عوامل نحوی مانند ابتداییت و اسم فاعل و… ایجاد می شود می گویند. در این قسمت به تعریف و تبیین « حرف و اعراب » و بیان انواع آن خواهیم پرداخت.
حرف: کلمه است که از به تنهایی معنایی ندارد و معنایش با اسمی دیگر تمام می شود.مانند«مِن»«إلی» که مِن به معنای «ابتدا» و إلی به معنای «انتها» می باشد.سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى (اسرا -۱)
علامت حرف عبارتست از؛ عدم قبول خواص اسم و قعل و عدم استقلال معنای حرف.
حروف از دو لحاظ تقسیم می شوند. یا به اعتبار وقوعش در کلام و یا به اعتبار عمل.
تقسیم حروف به اعتبار واقع شدن در کلام:
- مشرک: حروفی که داخل در فعل و اسم میشوند.
- مختص: حروفی که فقط بر اسم و یا فعل وارد می شوند.
تقسیم حروف به اعتبار عمل:
- عامل: حروفی که در اسم یا فعل بعد از خود عمل می کنند.
- غیر عامل: حروفی که عمل نمی کنند.
اعراب نیز به تغییرات حرکت حرف آخر٬ لفظا یا تقدیرا٬ اعراب می گویند. و ارکان آن شامل: عامل٬ معمول٬ علامت می باشد. عاملیت در اعراب به دوقسم تقسیم می شود:
- عوامل لفظیه: عواملی که در نوشتن و لفظ ظاهز می شوند.
- عوامل معنویه: عواملی چون ابتدایئت و…که در نوشتن و لفظ ظاهر نمی شوند و در معنا و اعتباری می توان تشخیص داد.
پس از تعریف حرف و اعراب بایستی به دو نکته در این زمینه اشاره کرد.
- علامت اعراب به صورت چهار شکل (حرکه و حرف و سکون و حذف) وجود دارد.
- کلمات مبنی٬ کلماتی هستند که حرکت آخرشان تغییر نمی کند. مانند تمام حروف و فعل ماضی.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.