مبنی در زبان عربی
یکی از مهمترین و پرکاربردترین مباحث در علم نحو، مبحث نام آشنای «معرب و مبنی» است. جالب است بدانید این مبحث از مقدماتیترین و ابتداییترین مباحث در علم نحو است بهصورتی که اکثر نحویون از جمله ابن مالک و به تبع آن سیوطی و ابن عقیل در تدوین کتب خود بعد از اولین بخش یعنی کلام، این مبحث را آوردهاند. در این مقاله کوتاه، به بررسی و مطالعه دقیق مبحث «مبنی» میپردازیم.
فیلم آموزشی مبنی در عربی
لغت مبنی
لغت مبنی از ریشه (ب ن ی) به معنای بنیان نهاد، بنا کرد میباشد. این لغت به معنای ساختمان، کاخ، اساس، تعبیر و روش میباشد. جمع این کلمه مبانی است.
تعریف مبنی
مبنی به دسته ایی از کلمات عربی گفته میشود که در صورت داشتن هر نقشی در جمله، حرکت حرف آخر آنها تغییر نمیکند.
به عنوان مثال کلمه «هذا» که یک اسم مبنی است در صورت پذیرفتن نقشهای متفاوت در جمله حرکت حرف آخر آن نیز تغییر نمیکند و همیشه به همین صورت آورده میشود.
تفاوت معرب و مبنی
تفاوت این دو آن است که کلمات معرب با توجه به نقشی که در جمله میپذیرند حرکت حرف آخر آنها تغییر میکند بر خلاف کلمات مبنی که حرکت حرف آخر آنها بر اساس نقششان در جمله تغییر نمیکند. یکی دیگر از تفاوتشان با کلمات معرب این است که تغییر آخرشان، حرکت اعرابی به سبب عامل نیست، یعنی کلمه ایی دیگر تعیین کننده حرکت حرف آخر کلمات مبنی نیست. بلکه حرکت بنایی و غیر قابل تغییر است که در تمام حالات مختلف به همان حرکت باقی خواهد بود.برای روشنتر شدن مطلب به دو جمله زیر دقت کنید تا تفاوت معرب و مبنی را به خوبی درک کنید.
ذهبَ علیٌ الی المدرسهِ (علی به مدرسه رفت) در این جمله فاعل «علیٌ» است و چون فاعل است مرفوع است و این رفع با تنوین ضمه ( ٌ ) ظاهر شده است چون علی معرب است.
ذهبنا الی المدرسهِ (ما به مدرسه رفتیم) در این جمله فاعل «نا» است و مرفوع، اما رفع آن ظاهر نشده است چون «نا» مبنی است.
نکته: همهی اسمهای مبنی اعراب محلی دارند.
اقسام مبنی
در زبان عربی دو نوع کلمات مبنی داریم، قسم اول دسته ایی که بنای آنها اصلی است مانند افعال و حروف که اصل در آنها مبنی بودن است و قسم دوم دسته ایی که بنای آنها عارضی است مانند اسماء که اصل در آنها معرب بودن است و بهواسطه شباهتی که به حروف پیدا میکنند در گروه مبنیات قرار میگیرند.
حروف مبنی
همه حروف مبنی هستند(مانند: علی، إلی، فـَ، ثُمّ، لا و….)
اسماء مبنی
در میان اسماء عربی تنها ۵ گروه مبنی هستند.
ضمایر
همه ی ضمایر، مبنی هستند. ضمیرها به چهار دسته تقسیم می شود:
- ضمایر متصل مرفوعی: مانند ا ، و ، … ، تَ ، تما ، … ، تُ ، نا (التلامیذ رجعوا الی الصف)
- ضمایر متصل منصوبی / مجروری: مانند ه ، هما،…، کَ، کما،…، ی ،نا (سلام علیکم)
- ضمایر منفصل مرفوعی: مانند هو ، هما ، … ،أنتَ ، أنتما ، … ، أنا ، نحن ( هو الاستاذ )
- ضمایر منفصل منصوبی: مانند إیاهُ ، إیاهما ، …،إیاکَ ، إیاکُما،…،إیایَ ، إیانا ( إیاکَ نستعین )
نکته: در زبان عربی ضمایر منفصل مجروری وجود ندارد.
اسماء اشاره
گروه دوم از اسماء مبنی، اسم های اشاره هستند که بر دو گروه تقسیم می شود:
- اسمهای اشاره به نزدیک: برای اشاره به افراد یا اشیاء نزدیک کاربرد دارند مانند: هذا (مفرد مذکر) و هذه (مفرد مؤنث) – هذان، هذین (مثنی مذکر) و هاتان، هاتین (مثنی مؤنث) – هولاء (جمع مذکر و جمع مؤنث)
- اسمهای اشاره به دور: برای اشاره به افراد یا اشیاء دور کاربرد دارند مانند: (ذلک (مفرد مذکر) و تلک (مفرد مؤنث) – ذانک، ذینک (مثنی مذکر) و تانک، تینک (مثنی مؤنث) – اولئک (جمع مذکر و جمع مؤنث)
نکته: اسمهای اشاره مبنیاند بهجز در حالتهای مثنی که معرب هستند.
هذان و هاتان/ ذانک و تانک: مرفوع با إعراب فرعی «ا»
هذین و هاتین / ذینک و تینک منصوب یا مجرور با اعراب فرعی «ی»
اسماء موصول
سومین دسته از اسمهای مبنی، موصولات هستند که میدانیم بر دو نوعاند:
- موصول عام: موصول عام، موصولی است که بدون توجه به مذکر یا مؤنث بودن، جمع یا مفرد بودن هر اسم می توانیم این نوع موصول را بکار ببریم که موصول «من» برای انسان یا به تعبیر دقیق تر ودرست تر هر عاقلی بکار برد و موصول «ما» برای غیرانسان و یا به تعبیر دیگر برای هر غیر عاقلی استفاده می شود. مثلا در آیه ۲۵۳ سوره بقره خداوند متعال می فرماید: تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ (برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم از آنان کسى بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد)
- ۲٫ موصول خاص: بر خلاف موصول عام، این نوع موصول با توجه به تذکیر و تأنیث، مفرد، تثنیه و جمع هر اسمی موصول مخصوص همان اسم بکار برده می شود. الّذی برای مفرد مذکر – الّتی برای مفرد مؤنث – اللّذانِ و الّلذینِ برای مثنی مذکر – الّلتان و الّلتینِ برای مثنی مؤنث – الّذین برای جمع مذکر – اللّاتی برای جمع مؤنث.
نکته: اسماء موصول همانند اسم های اشاره مبنی هستند و فقط در حالت مثنی معرب می باشند.
اسماء استفهام
اسمهای استفهام برای سوالی کردن جملات از آنها استفاده می شودمانند که این ها هم مبنی هستند.مانند «کیف، متی، أینَ، ماذا، …».
اسماء شرط
اسمهای شرط که برای شرط گذاری در جملات از آنها استفاده می کنیم مانند: «متی، مهما، أینما، من، ما» مبنی می باشند.
نکته: ضمیرها، اسماء اشاره و اسماء موصول را هم می توان در گروه مبنیات قرار داد و هم در گروه معربات لذا باید دقت کافی شود تا این دو گروه باهم اشتباه گرفته نشود.
افعال مبنی
از میان افعال همه فعل های ماضی و همه فعل های امر و هم چنین دو صیغهی ۶ و ۱۲ فعل مضارع یعنی جمعهای مؤنث، مبنی هستند.
بنای عارضی
هنگامی یک اسم مانند حروف استعمال (بکار برده) شود یعنی مثلا عمل کند ولی کلمه ی دیگری نتواند بر روی آن عمل نماید که یکی از خصوصیات حروف است در این صورت بخاطر شباهتی که از لحاظ استعمالی به حروف دارد، مبنی می شود مثل اسم فعل.
- وضعی: شباهت وضعی یعنی شباهت ظاهری. همان گونه که توجه دارید حروف معمولا تعداد حرکاتشان کم تر اسم ها است و معمولا یک حرفی یا دو حرفی هستند. حال اگر اسمی، تعداد حروفش مانند حروف کم باشد. بخاطر شباهت وضعی ( ظاهری) که با حروف پیدا می کند مبنی می شود. مانند «نا» که اسمی دوحرفی و مبنی است.
- معنوی: شباهت معنوی همان گونه که از اسمش پیداست، اگر اسمی معنایش شبیه به یکی از حروف باشد، در این صورت می گوییم آن اسم شباهت معنوی به حروف دارد و بخاطر این شباهت مبنی می شود. مانند «متی» که در آن معنای «ان شرطیه» وجود دارد.
- استعمالی: هنگامی یک اسم مانند حروف استعمال (بکار برده) شود یعنی مثلا عمل کند ولی کلمه ی دیگری نتواند بر روی آن عمل نماید که یکی از خصوصیات حروف است در این صورت بخاطر شباهتی که از لحاظ استعمالی به حروف دارد، مبنی می شود مثل اسم فعل.
- افتقاری: یک حرف به تنهایی هیچ معنایی را نمی رساند و برای رساندن معنایی به کلمه ی دیگری محتاج است. اگر اسمی این خصوصیت حروف را داشت مبنی می شود مانند اسم های موصول.
بنای کلمه
تعیین بنا یعنی آنکه مشخص کنیم کلمهی مبنی، مبنی (بنا شده) بر چه حرکتی است. برای این کار باید به حرکت حرف آخر اصلی کلمه توجه کنیم.
مثال: «ذَهَبَتْ»: مبنی بر فتح است؛ چون آخرین حرف اصلی در ریشهی این فعل، «ب» هست که حرکت فتحه دارد.
انواع بنا
- مبنی بر فتح مانند ذَهَب
- مبنی بر کسره مانند أمسِ
- مبنی بر ضمه مانند ذَهَبُوا
- مبنی بر سکون مانند إلی
نکته: کلمات مبنی که به مصوتهای «ا» و «ی» ختم شوند؛ مبنی بر سکوناند. مانند: «إلی، متی، هذا، و …»
اصل در بنا
همانطور که قبلاً نیز گفته شد کلمات مبنی هیچگاه حرکت آخرشان چه فتحه باشد چه ضمه و چه کسره و سکون، تغییر نمیکند. یعنی این مطلب بهعنوان یک اصل بیان گردید اما در مواردی خاص، استثنائاتی وجود دارند اما این به معنای معرب شدن آنها نیست چراکه تغییر حرکت آخر کلمات معرب به خاطر نقششان در جمله است. اما تغییر حرکت آخر کلمات مبنی به خاطر نقششان نیست بلکه علتی دیگری مانند التقای ساکنین (در کنار هم قرار گرفتن دو حرف ساکن که در این صورت برای تلفظ مجبوریم یکی از آنها را حرکت بدهیم) دارد.
یک استثنا
اصل در مبنیات عدم تغییر آخر آنها است اما گاهی بخاطر
دلایلی غیر از دلایل اعرابی در جمله و عبارت، حرکت آخرشان عوض می شود که بسیار کم
و بصورت نادر اتفاق می افتد
به عنوان نمونه ، حرف «مِن» مبنی بر سکون است، اما اگر بعد از آن اسمی با
الف و لام بیاید، به صورت مفتوح «مِنَ ال…» خوانده می شود.
مبنی للمعلوم
مبنی در عبارت «مبنی للمعلوم» همان تعریفی که برای مبنی در ابتدا مقاله ذکر شد را ندارد و فقط به معنای لغوی آن (بنا شده) توجه دارد.
مبنی للمعلوم فعلی است که فاعل آن در جمله معلوم ومشخّص باشد، به فعل معلوم در زبان عربی «المبنی للمعلوم» گفته میشود.
مثال:«کتبتَ الدرسَ» و «کتب الطّالب الدّرس».
در این دوجمله فاعل « کتبتَ » ضمیر متصل فاعلی « تَ » و وفاعل فعل « کَتَبَ » کلمه ی « الطّالب » می باشد ، در نتیجه می گوییم دو فعل « کتبتَ و کتبَ » معلوم یا مبنی للمعلوم هستند.
مبنی للمجهول
فعلی است که فاعل آن در جمله معلوم ومشخّص نباشد، به فعل مجهول در زبان عربی «المبنی للمجهول» گفته میشود.
مثال: «کُتِبَ الدرسُ: درس نوشته شد.». در این جمله فاعل «کُتِبَ» نامشخص است ومعلوم نیست که چه کسی درس را نوشته است و در نتیجه میگوییم فعل «کُتِبَ» مجهول یا مبنی للمجهول است.
نمونه هایی از کلمات مبنی در قرآن کریم
در این بخش به بررسی چند نمونه از کلمات مبنی در 2 آیه از قرآن کریم میپردازیم.
الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَٰئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن یَکْفُرْ بِهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ سوره بقره آیه ۱۲۱
الذین: اسم موصول خاص جمع مذکر، معرفه به ال مبنی بر فتح
هم: ضمیر متصل نصبی، جمع مذکر، معرفه به ضمیر مبنی بر سکون
ه: ضمیر متصل نصبی، مفرد مذکر، معرفه به ضمیر، مبنی بر ضم
اولئک: اسم اشاره به دور، جمع مذکر، معرفه، مبنی بر فتح
مَن: اسم شرط جاذم، نکره ، مبنی بر سکون
آیه ۲۵ سوره مبارکه بقره
وَ بَشِّرِ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ اَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَهٍ رِّزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِى رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَ لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَهٌ وَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ سوره بقره آیه ۲۵
بَشِّرِ: فعل امر حاضر، ثلاثی مزید فیه، باب تفعیل، از ریشه بشر، مفرد مذکّر مخاطب، صحیح و سالم، معلوم، متعدّی، مبنی بر سکون
الَّذِینَ: اسم موصول خاصّ، جمع مذکّر، معرفه، مبنی برفتح
ءَامَنُوا: فعل ماضی، ثلاثی مزید، باب اِفعال، از ریشه أمن، جمع مذکّر غائب، مهموز الفاء، معلوم، متعدّی، مبنی بر ضمّ
اَنَّ: حرف مشبهه بالفعل، مبنی بر فتح
رُزِقُوا: فعل ماضی، ثلاثی مجرّد، جمع مذکّر غائب، از ریشه رزق، صحیح و سالم، مجهول، مبنی بر ضمّ
علامت بنا رو هم بنویسید مثلا در هذا علامت بنا چیه
کلماتی که آخرشون حروف مدی آ، ای ،اوهست مبنی برسکون هستند
مرکب مزجی هم جزء مبنیات است توضیح بدید لطفا
صدای این ویدئو بسیار ضعیفه، و متأسفانه قابلیت دانلود شدن را هم ندارد.