حضرت عباس علیه السلام + صوت

حضرت عباس علیه السلام فرزند حضرت علی و ام البنین علیهم السلام است. در نبرد کربلا ایشان به عنوان پرچمدار و فرمانده سپاه برادرش حضور داشت.

ایشان در لشکر حسین بن علی علیه السلام آب آور و سقاء نیز بودند و از طرف عبیدالله برای او و برادرانش امان نامه آورده بودند تا آنها را به سوی خود جلب کنند اما عباس علیه السلام و برادرانش آن را قبول نکردند و مردانه ایستادند و مبارز کردند تا به شهادت رسیدند.

در این مقاله به بررسی شخصیت این دلاور مرد تاریخ اسلام توسط حجه الاسلام سید محمد طباطبایی می پردازیم.

معرفی عباس بن علی علیه السلام

حضرت عباس علیه السلام پنجمین فرزند امام علی علیه السلام و از مادری به نام فاطمه کلابیه یا ام البنین بود.

مشهور است که علی علیه السلام به برادرش عقیل که نسب شناس ماهری بودند فرمودند که من خانمی می خواهم که با او ازدواج کنم که از قبیله دلیران عرب باشد و برای من فرزندی شجاع بیاورد که عقیل فاطمه کلابیه را به حضرت معرفی کرد.

تولد حضرت عباس علیه السلام

حضرت عباس علیه السلام در سال ۲۶ قمری بنابر مشهور متولد شدند و بنابراین در کربلا ۳۴ سال سن دارند که کنیه ایشان ابالفضل یا ابوالقاسم یا ابوالقربه به معنای صاحب مشک است. لقب ایشان قمر بنی هاشم یا قمر العشیره و سقاء و علمدار و عبدالصالح است.

ازدواج حضرت عباس علیه السلام

ایشان با خانمی به نام لبابه دختر عبیدالله بن عباس پسر عموی امیرالمومنین ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو پسر به نام فضل و عبیدالله است. عبیدالله با دختر امام سجاد علیه السلام ازدواج کرد و نسل حضرت عباس علیه السلام از ایشان گسترش و ادامه پیدا کرد.

در تواریخ معتبر گزارش زیادی درباره حضرت عباس علیه السلام نداریم و آن چیزی که نقل می شود متعلق به منابع متاخر است و آن مدل ارزیابی و اعتبار سنجی در حد امکان باقی می ماند و به عهده گزارشگران و نویسندگان و ناقلین است که بتوانند اعتبارشان را اثبات کنند.

روایتی درباره شخصیت حضرت عباس علیه السلام

دو روایت درباره شخصیت حضرت داریم که یک روایت از امام سجاد علیه السلام است که ایشان بعد از شهادت حضرت عباس علیه السلام به عبیدالله فرزند حضرت نگاه می کرد و گریه می کرد و می فرمود برای پیامبر هیچ روزی بدتر از روز جنگ احد نبود که عمویش حمزه شیر خدا و شیر پیامبر را از دست داد و بعد از آن جنگ موته بود که پسر عمویش جعفر بن ابیطالب در آن کشته شد ولی پیامبر صلوات الله علیه فرمودند هیچ روزی مثل روز اما حسین علی السلام در روز عاشورا نیست و سی هزار مرد که ادعا می کردند از امت پیامبرند به او حمله کردند در حالی که او خدا را به یاد آنها می آورد ولی گوش نمی کردند و او را با طغیان کشتند.

بعد حضرت سجاد علیه السلام  فرمودند که خداوند عباس را رحمت کند که بی شک ایثار کرد و آزمایش به نیکویی شد و خود را فدای برادرش کرد تا اینکه دستانش قطع شد و خداوند به جای آن دو بال برای او قرار داد و در بهشت همراه فرشتگان پرواز می کند و همان بالی که برای جعفر بن ابیطالب قرار داد.

حضرت عباس علیه السلام

جلوه های شخصیتی حضرت عباس علیه السلام

از جلوه های شخصیتی حضرت عباس علیه السلام ایثار و فدایی بودن است و حضرت سجاد علیه السلام فرمودند عباس نزد خداوند منزلتی دارد که همه شهیدان در روز قیامت به او غبطه می خوردند.

شهادت یک مقام بی نظیری است که خداوند نصیب خاصان درگاه خودش می کنند. ولی شهداء هم مراتبی دارند که بالاترین مرتبه آن برای عباس بن علی علیه السلام است.

اما حضرت عباس علیه السلام چه کاری انجام داد که به این مقام رسید که چنین مقامی را زهیر و حبیب و … نداشتند.

بصیرت حضرت عباس علیه السلام

در روایتی دیگر امام صادق علیه السلام در توصیف شخصیت حضرت عباس علیه السلام فرمودند: ( کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَهِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللّه ِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهیدَا )

عموی ما عباس علیه السلام بصیرت نافذی داشت بر عکس کسانی که با اینکه شخصیت های بسیار ولایی بودند و مجاهدت ها کرده بودند و عشق به امام علی و امام حسن علیهم السلام داشتند ولی بصیرت کافی را نداشتند.

و در ایمانش هیچ گونه نقصانی نبود و تمام وجودش ایمان بود و نماد ایمان بود. همراه با امام حسین علیه السلام جهاد کرد و نیکو از آزمایش به در آمد و به شهادت رسید و وارث برادران مادریش شد و پسرش عبیدالله هم از آنان ارث برد که این جمله نشان می دهد که حضرت عباس علیه السلام بعد از برادران خود به شهادت رسید.

برای مشاهده دوره کامل «شبهات عاشورایی» کلیک نمایید

نقش حضرت عباس علیه السلام در کربلا

از روز هفتم که آب را بستند در روز هشتم امام حسین علیه السلام حضرت عباس علیه السلام را صدا زدند در حالی که شخصیت های بزرگ دیگری مثل حبیب و بریر و زهیر و.. بودند.

امام علیه السلام به حضرت عباس علیه السلام فرمودند شما برای خیام آب بیاورید که عباس علیه السلام با ۲۰ نفر پیاده که مشک به دست گرفتند و ۳۰ نفر سواره که خودشان بودند و نافع بن هلال که پرچم به دست گرفت و به صف دشمن زدند و مشک ها را از آب پر کردند و به سلامت به خیمه ها برگشتند.

دو امان نامه برای عباس علیه السلام

قطعه بعدی تاریخی در جایی است که دو نفر یکی به نام عبدالله بن ابی المحل که پسر عمه حضرت عباس علیه السلام  است در لشکر عمر سعد است و همراه با شمر آن دستور آخری که عبیدالله مبنی بر حمله را صادر می کند را دریافت می کند.

عبدالله از عبیدالله می خواهد که برای سرهای پسر عمه هایش عباس و برادرانش امان بدهد که عبیدالله قبول می کند و به آنان امان می دهد.

عبدالله امان نامه را گرفت و به غلامش داد و گفت برو به آنها بگو که در امان هستند. وقتی عباس علیه السلام و برادرانش آمدند به غلام گفتند به عبدالله سلام برسان و بگو ما به امان نامه نیاز نداریم و در پناه خدا هستیم.

و نفر دوم شمر بن ذی الجوشن است که در جد چهارمش با کلاب بن ربیعه با ام البنین سلام الله نسبت پیدا می کند و در واقع هم قبیله ای می شوند. شمر هم بعد از پیام عبیدالله را به عمر سعد می دهد رو به لشکر حسین علیه السلام می کند و می گوید خواهرزادگان ما کجا هستند؟

جواب عباس علیه السلام به امان نامه ها

در اینجا عباس علیه السلام از امام اجازه می گیرد که آیا جواب او را بدهم یا نه؟ که حضرت می فرمایند جوابش را بده اگرچه آدم فاسقی است ولی به هر حال یکی از دایی های شماست که این اهمیت صله رحم را هم می رساند که لااقل باید جوابش را داد.

حضرت عباس علیه السلام جواب می دهد چه می خواهی و دنبال چه هستید؟ شمر جواب می دهد که شما در امان هستید که عباس علیه السلام جواب می دهد خداوند شما و امان شما را لعنت کند . تو چه دایی هستی که به ما امان می دهی در حالی که پسر پیامبر در امان نیست!

 در همان لحظات است که امام حسین علیه السلام به عباس علیه السلام می فرماید که برو از این ها مهلت بگیر که من می خواهم امشب را عبادت کنم. عباس علیه السلام نزد شمر آمد و مهلت گرفت و عمر سعد هم به آنها مهلت داد.

در زمان های مهم و حساس چه شخصیت هایی انتخاب می شوند نشان دهنده شخصیت والای این افراد است که عباس علیه السلام هم در برهه های زمانی خاص و حساس انتخاب می شود که نشان دهنده شخصیت برتر اوست.

شب عاشورا و برداشتن بیعت

در شب عاشورا که امام فرمودند من هیچ اصحابی بهتر از شما نمی شناسم و هیچ اهل بیتی را از شما پرکارتر نمی دانم. بعد فرمود سیاهی شب است و بروید و هر کس دست یک نفر از اهل بیت مرا بگیرید و بروید و من بیعتم را از شما برداشتم. بروید و پراکنده شوید که اینها دنبال من هستند و اگر به من دست پیدا کنند کاری به کسی دیگر ندارند.

در این موقع جلسه ای برگزار شد و اولین کسی که شروع به صحبت کرد و آن ندای قهرمانانه را سر داد حضرت عباس علیه السلام بود و کلامش اینگونه است که شما می فرمایید ما برویم؟ برای چه برویم؟ برای اینکه بعد از شما زنده بمانیم؟ خداوند هرگز آن روز را به ما نشان ندهد که ما بدون شما زنده بمانیم.

این کلمات یعنی امام شناسی و همه این کلمات معنا و مفهوم دارد یعنی بعد از کشته شدن امام حیات و زندگی معنا ندارد و این خالص بودن تفکر شیعه را می رساند.

در روز عاشورا و در صحنه قتال طبق گزارشاتی که داریم چهار نفر در حمله اول به نام مجمع بن عبدالله عائذی و نافع بن هلال و دو نفر دیگر به دشمن حمله کردند و محاصره شدند. حضرت عباس علیه السلام تا این صحنه را دید به سرعت رفت و آنها را از محاصره رهایی داد.  

این نشان دهنده قدرت رزمی عباس علیه السلام است. آخرین نفریست که به شهادت رسیده است که نشان دهنده نزدیکی شخصیت عباس علیه السلام است. او ذوب در ولایت است و لذا مقرب به امام است. انسان ها بر اساس معرفتشان مقرب می شوند مثلا مالک را با بقیه مقایسه کنید.

در صحنه کربلا کسی را مثل حضرت عباس علیه السلام نزدیک تر به امام حسین علیه السلام از نظر شخصیت و روحیه و مقام نداریم.

کیفیت شهادت حضرت عباس علیه السلام

درباره کیفیت شهادت حضرت عباس علیه السلام دو سه جور نقل کردند. حرف مشترکی که همه گزارشات دارند این است که در لحظات آخر که امام تشنه بودند که به سوی شریحه می رفتند و عباس جلوی امام حرکت می کردند.

جمع بندی ما از منابع طبق چند تا گزارشی که موید این حرف ما هم هست این است که تشنگی وقتی به امام فشارآورد عباس علیه السلام مشک کوچکی را برداشت و برادرانش اطراف او را گرفتند و به دل دشمن زدند.

با هجوم انبوه دشمن برادران عباس علیه السلام به شهادت رسیدند ولی موفق شد مشک را پر از آب کند و نبرد بی نظیری انجام داد و عده زیادی را به خاک افکند و برگشت. و طبیعتا با دستی که مشک دارد مبارزه کار سختی است و ایشان را دوره کرد و به خاطر انبوه جمعیتی که او را محاصره کرده بودند نتوانست آب را به امام برساند.

در بعضی نقل ها دارد که آّب را به امام رساند و امام خواست آب بنوشد و مرد ملعونی تیری به سمت امام پرتاب کردند که به گلوی حضرت اصابت کرد و زخمی شد و امام خون را جمع کردند و به هوا پاشیدند و او را لعن کردند.

ولی ظاهرا این نقل ارجح است که نتوانست به امام علیه السلام آب برساند و دشمن او را با عمود آهنی که به سرش زدند و دستانش را قطع کردند به شهادت رساندند.

نکته ای که از دو منبع تاریخی ( مناقب و شرح الاخبار قاضی نعمان مغربی ) به دست می آید این است که حضرت عباس علیه السلام را انبوه جمعیتی دوره کردند و به شهادت رساندند و به خاطر کینه ای که نسبت به حضرت به خاطر زحمات زیادی که برای آنها ایجاد کرده بود و تلفاتی که از آنها گرفته بود، بدنش را مثله کردند و او را قطعه قطعه کردند و دست و پاهایش را قطع کردند.

در اینجا بود که وقتی امام این صحنه را دید گریه کردند و فرمودند: ( الان انکسر ظهری و قَلت حیلتی ) چون بزرگ ترین شخصیتی که مرا درک می کرد و امام خودش را می شناخت و امام شناس بود و مطیع محض امام بود و به تمام معنی وجودش را فدای امامش کرده بود از دست رفت.

دیگر چه کسی می تواند به این کیفیت از امام خویش دفاع کند…..

برای مشاهده دوره کامل «شبهات عاشورایی» کلیک نمایید

فرازی از زیارت امام صادق علیه السلام در کامل الزیارات

یکی از بهترین متن هایی که می تواند شخصیت ایشان را خوب بیان کند و توضیح بدهد زیارت امام صادق علیه السلام در کامل الزیارات ابن قولویه قمی است که حضرت می فرماید: ( السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ سَلَّمَ ……….. أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى مَا مَضَى بِهِ الْبَدْرِیُّونَ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ‏ )

بدریون یک وصف فوق العاده و یک نشان درجه یک در اسلام بود. بدریون کسانی بودند که در اوج عسرت و نداری که امکاناتشان در حد صفر بوده است آمدند و در جنگ بدر حاضر شدند و مجاهده کردند.‏

 ( الْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِی جِهَادِ أَعْدَائِهِ الْمُبَالِغُونَ فِی نُصْرَهِ أَوْلِیَائِهِ الذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ ) کسانی که در راه خدا و مجاهدت با دشمنانش دلسوزی کردند و به حد نهایت رساندند مثل کاری که عباس علیه السلام برای امامش کرد که بالاتر از آن متصور نمی شود.

( فَجَزَاکَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ وَ أَکْثَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَى جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَیْعَتِهِ ) کسانی که به بیعت خود وفا می کنند بالاترین و بیشترین و هر مقدار جزاء که ممکن است خداوند به شما بدهد.

( أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَالَغْتَ فِی النَّصِیحَهِ وَ أَعْطَیْتَ غَایَهَ الْمَجْهُودِ ) تو عشق و دلسوزی و محبت و عاطفه ای را که تو به حسین علیه السلام ورزیدی بیشتر از این را نمی شد به کسی ورزید و تصور کرد. آخرین درجه جهد و کوشش و تلاشت را کردی و دیگر بیشتر از این ممکن نبود که با مشکی کوچک در وسط جمعیت بیکران دشمن سعی در رساندن آب به امام کنی! چه کسی توانسته است در عالم چنین کاری را برای امام زمان خود انجام دهد

( وَ أَعْطَاکَ مِنْ جِنَانِهِ أَفْسَحَهَا مَنْزِلاً وَ أَفْضَلَهَا غُرَفاً وَ رَفَعَ ذِکْرَکَ فِی عِلِّیِّینَ ) نام و ذکر تو در علیین و بین کسانی که خودشان بلند پایه هستند بلند است.

( أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُلْ وَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى بَصِیرَهٍ مِنْ أَمْرِکَ مُقْتَدِیاً بِالصَّالِحِینَ وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِیِّینَ ) تو هیچ گونه سستی نکردی و ذه ای پا پس نکشیدی ….. تو کاملا با چشم باز عمق معنا را دریافته بودی که حسین کیست و جایگاه او کجاست و تو اقتدا به صالحین کردی و از نبیین تبعیت کردی.

( فَجَمَعَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَسُولِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ فِی مَنَازِلِ الْمُخْبِتِینَ فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ‏ ) خدایا ما را بین عباس جمع کن و با هم محشور کن در آن جایگاه هایی که محسنین و صالحین و انبیاء دارند که خداوند ارحم الراحمین است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.