مختار ثقفی + صوت

مختار بن ابی عبید ثقفی از قبیله ثقیف بود. بعد از سرازیر شدن نامه های فراوان مردم کوفه به امام حسین علیه السلام، امام سفیر خود مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد. در کوفه مختار ثقفی با مسلم همکاری کرد تا مسلم به شهادت رسید. بعد از شهادت مسلم عبیدالله مختار را زندانی کرد و به خاطر زندانی بودن به حادثه کربلا نرسید.

اما بعد از آزادی از زندان، قیامی به وجود آورد و در آن قیام از تمامی قاتلان کربلا انتقام خون شهدای کربلا را گرفت. اما درباره شخصیت مختار حرف های زیادی گفته می شود که در این مقاله به کمک حجه الاسلام و المسلمین سید محمد طباطبایی ( زید عزه) این حرف ها را بررسی می کنیم.

ویژگی های قبیله ثقیف

مختار از قبیله ثقیف است که این قبیله روحیه خاصی مثل بزرگ منشی، جنگجویی و مغرور بودن دارند. طائف و ثقیف آخرین مناطقی هستند که اسلام آوردند و سرسختی زیادی نشان دادند چون روحیه ای خاص که داشتند و خود را در جزیره العرب برتر می دانستند.

پدر و جد مختار

پدر مختار ابوعبید و از اولین کسانی است که ایمان آورد و جد مختار که مسعود ثقفی بود مشهور به عظیم القرنین است و از بزرگان کل منطقه حجاز است. قرآن درباره جد مختار در سوره ۳۱ زخرف می فرماید: ( وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ ) و باز گفتند: چرا این قرآن بر آن مرد بزرگ قریه مکّه و طایف (ولید و حبیب یا عروه بن مسعود) نازل نشد؟

جنگ یوم الجِسر

پدر مختار صحابی است و نقل شده است که عمر وقتی چند روز از خلافت او گذشته بود با این قضیه مواجه شد که ایرانی ها به سرزمین های اسلامی دست اندازی کردند.

لذا دستور داد کسی یا کسانی آماده شوند تا با ایرانی ها بجنگند. تنها کسی که اعلام آمادگی می کند ابی عبید بود که عمر با لشکری او را به سمت ایران فرستاد. ایرانی ها به فرماندهی رستم به این جنگ آمدند که ابو عبید در سه مرحله ایرانی ها را شکست داد.

در مرحله چهارم نزدیک پل ( جسر ) دجله جنگی رخ داد که به اعتبار این پل به یوم الجِسر نامیده شد و پدر مختار در این جنگ کشته شد. مادر مختار به نام دومه بنت عمرو بن وهب و مشهور به دومه الحسنی ( دومه زیبا ) خانمی بسیار سخنور و عفیف بود.

ایشان در یوم الجسر با همسرش حضور داشت که شاهد کشتن همسر و یکی از فرزندانش بود. مختار هم در این جنگ بوده است و حدود ۱۳ سال سن داشته است. و از این به بعد ایشان تحت تکفل عموی خود سعد بن مسعود ثقفی قرار می گیرد که ایشان هم از دوستان اهل بیت علیهم السلام است.

عموی مختار و سرپرستی او

عموی مختار کسی است که علی بن ابیطالب او را حاکم مدائن کرد و در نامه ای از او تمجید کردند. جالب است که علی علیه السلام خیلی از حکام را توبیخ و حتی زندانی کردند ولی هیچ توبیخی درباره ایشان از علی علیه السلام وجود ندارد.

بعد از علی علیه السلام، امام حسن علیه السلام او را ابقاء کردند و در قضیه ای که در ساباط به وجود آمده بود و امام حسن علیه السلام زخمی شده بود، حضرت در آنجا فرموده بود مرا به خانه سعد ببرید. چون فضای امنیتی حاکم بود و هر لحظه احتمال اتفاقی برای حضرت می رفت ولی کاملا به سعد اعتماد داشت.

لذا امام را به خانه سعد بردند و مشغول مداوای حضرت شدند. در اینجا یک اتفاقی افتاد که گفته می شود مختار به عمویش گفت بیاید امام حسن علیه السلام را به معاویه تحویل بدهیم و پست و مقامی بگیریم.

در این هنگام شیعیان به شدت خشمگین شدند و به آنها حمله کردند و با وساطت عمویش از او صرف نظر کردند.

اما آیت الله خویی رحمه الله علیه از مراجع و رجالی بزرگ معاصر ما، این روایت را ضعیف می دانند و البته بعدا می فرمایند که این حرف مختار نوعی امتحان بود که میخواست ببیند که چه کسی خیانت کار است و می خواهد امام را تحویل بدهد. بنابراین با توجه به شخصیت مختار این کار طبیعی به نظر می رسد چون شرایط واقعا خطرناکی بوده است.

مختار ثقفی

شخصیت مختار

ایشان در سال اول هجری در مدینه متولد شد. کنیه او ابواسحاق و لقب او کیسان است. گفته شده است که این لقب او به خاطر قضیه ای است که حضرت علی علیه السلام در بچگی مختار دست به سر او کشیدند و او را نوازش کردند و فرمودند: ( کَیِسٌ کَیِسٌ ) یعنی خیلی باهوش است.

در اوصاف او گفته اند که شجاع و سخاوتنمند و سرشار از هوش و عقل بود و سخنوری بود که به قدری قدرت داشت که وقتی خطبه می خواند احساسات جماعت را به شدت بر می انگیخت.

قبل از اینکه با لشکرش در کوفه قیام کند نماز جماعتی خواند که در آن سوره عبس و نازعات را تلاوت می کرد مردم می گفتند ما تا حالا چنین لحن و قرائت زیبایی نشنیده بودیم.

او همچنین زاهد و عابد بوده است و در ایامی که می خواست از قاتلین امام حسین علیه السلام انتقام بگیرد روزه می گرفت. وقتی که مصعب همسران ایشان را دستگیر کرد و گفت که باید او را لعن کنید، گفتند که ما چطور او را لعن کنیم در حالی که او روزها را روزه می گرفت و شب ها عبادت می کرد و جان خودش را برای پیامبر و اهل بیت علیهم السلام فدا کرد.

ایشان حدس بسیار قوی داشت و حدس او به خطا نمی رفت و حتی سنی هایی که او را کسی می دانند که ادعای پیامبری داشت و دروغگو شمرده اند اهل فضل و خیر دانسته اند.

ادعاهای دروغ

ادعاهای دروغ زیادی از اهل سنت درباره او نقل شده است که بعضی گفته اند او قائل به نبوت شده است و خود را پیامبر دانسته شده است و گفت جبرییل بر من نازل می شود و بعضی او را بنیان گذار فرقه مختاریه و بعضی فرقه کیسانیه می دانند.

بعضی گفته اند که او از خوارج است. وقتی تهمت ها زیاد می شود معلوم می‌باشد جهتی برای تخریب است. از اسماء دختر ابوبکر و مادر ابن زبیر نقل شده است که پیامبر فرمود از ثقیف مردی کذاب و جنایت کار خروج می کند.

گفته شده است که حجاج بن یوسف ثقفی که خونریز مشهوری بود دو نفر را لعن می کرد که یکی علی علیه السلام و دیگری مختار بوده است. در تاریخ از این دروغ ها نسبت به افراد شاخص و مهم اجتماعی زیاد داریم چون منافع آنها با همدیگر در تعارض بوده است.

علل دروغ پردازی های تاریخ درباره مختار

چون مختار در کوفه حدود سه هزار نفر را با وضع بسیار فجیع کشته است. این افراد خانواده و قبیله و … دارند و این کار او تبعات اجتماعی دارد و از طرفی با زبیران و امویان به شدت جنگیده و از آنها بسیاری را کشت.

همه این گروه ها مثل زبیریان و امویان هیئت حاکمه هستند و دارای حکومت هستند و خفقان کامل در جریان شیعه حقیقی است طبیعتا این شخصیت را با این اقدامات بزرگ را سانسور می کنند و مطالبی را رواج می دهد که علیه اوست تا او را نابود کنند.

ایشان از بدو تاسیس کوفه تحت تکفل عمویش است و وارد کوفه شد و ساکن آنجا بود و بنابراین کاملا در تار و پود جامعه حضور دارد و با همه قبائل از اول آشناست که نشان می دهد چرا اینقدر در کوفه نفوذ دارد.

بعد از اینکه امام حسن علیه السلام به مدینه برگشتند ایشان هم به مدینه آمد و هم نشین اهل بیت علیه السلام و مخصوصا محمد حنفیه بوده است.

برای مشاهده دوره کامل «شبهات عاشورایی» کلیک نمایید

مختار و قیام مسلم

در هیچ گزارشی نیامده است که ایشان نامه ای به امام نوشته باشند ولی از طرف دیگر وقتی مسلم وارد کوفه می شود منزل مختار مرکز نهضت قرار می گیرد و تمام اقدامات از آنجا شکل می گیرد.

ماموریت مسلم فقط نظارت و گزارش نبود. بلکه به نظر ما مسلم اذن در قیام هم داشت که آن را هم انجام داد. و امام حسین علیه السلام هم ریز ماموریت را برای او تشریح کرد و به نظر ما ورود به منزل مختار و مرکز نهضت قرار دادن آنجا هم دستور امام بوده است.

این نشان دهنده این است که مختار شخصیتی است که در مورد حاکمیت و ولایت و حکومت، اوست که در جامعه مورد توجه قرار می گیرد و به او اعتماد می شود.

چرا مختار هنگام قیام مسلم در خارج از کوفه بوده است؟

نکته ای عجیب که وجود دارد این است که هنگام قیام مسلم مختار در کوفه نیست و در منطقه ای در فاصله ۶۰ کیلومتر کوفه است و تا باخبر می شود به سمت کوفه می آید ولی تا به کوفه برسد که مسلم به شهادت رسید و مردم مسلم را تنها گذاشتند و قیام شکست خورده است.

حدس ما این است که این کار هم حیله عبیدالله بوده است تا مختار در کوفه نباشد. چون با وجود مختار بسیار بعید می رسد که بتوانند قیام مسلم را شکست بدهند.

زندانی شدن مختار

بعد از این قضایا مختار توسط عبیدالله زندانی می شود که به واسطه وساطت عبدالله بن عمر که شوهر خواهر مختار می باشد، از زندان آزاد می شود. ولی به او می گوید نباید بیش از سه روز در کوفه بمانی و باید از کوفه خارج شوی.

مختار و بیعت با ابن زبیر

ایشان به مکه می رود چون ابن زبیر در آنجا مشغول فعالیت بود. با او صحبت می کند ولی به تفاهم نمی رسد و به طائف می رود. بعد از یک سال که ابن زبیر فعالیتش را تشدید کرده بود به مکه بر می گردد.

این دو مجددا با هم مذاکره ای می کند و با شروطی بیعت با ابن زبیر را می پذیرد:

اول این که ابن زبیر در هر کاری با او مشورت کند و دوم این که اگر پیروزی بر علیه خلافت اموی حاصل شد و ابن زبیر خلیفه شد او را جزء روسای دستگاه خودش قرار بدهد.

سپاه شام بعد از واقعه حره به سمت مکه می آید و مکه را محاصره می کند که در این هنگام مختار در سپاه ابن زبیر حضور دارد و با این لشکر می جنگد. بعد از مرگ یزید در سال ۶۴ لشکر شام هم متفرق می شود.

مختار هم نمی تواند با ابن زبیر کنار بیاید و از او جدا می شود. چون چیزی که مختار دنبال آن بود این بود که از ابن زبیر برای رسیدن به هدفش استفاده کند. ولی وقتی مدتی که با او می ماند می بیند که با ابن زبیر نمی تواند به هدفش برسد.

چون ابن زبیر به مجاورت کعبه رفته بود و انسانی بسیار متظاهر و ریاکار بود که خود را ( عائذ بالله ) یعنی پناهنده شده به خدا می داند و مشغول نماز و روزه بسیار می شود که با همین کارها مردم را می فریبد.

اما چیزی که مختار را به ابن زبیر جذب کرد این بود که ابن زبیر ادعای خون خواهی از امام حسین علیه السلام می کرد و مختار هم هدفی جز این نداشت.

ابن زبیر بعد از مدتی آشکارا با اهل بیت دشمنی می کرد و می گفت من نمی خواهم اهل بیت را خوشحال ببینم. حتی در خطبه هایش بر پیامبر درود نمی فرستاد.  می گفت من وقتی درود بفرستم بنی هاشم به وسیله این درود گفتن ها بر دیگران فخر می فروشند و محمد حنفیه را برای بیعت زندانی کرد.

برای مشاهده دوره کامل «شبهات عاشورایی» کلیک نمایید

شواهد اذن از محمد حنفیه برای قیام خونخواهی امام حسین ع

مختار که متوجه شد با ابن زبیر نمی تواند به هدفش که خونخواهی امام حسین علیه السلام بود برسد از او جدا شد و سراغ محمد حنفیه رفت تا از او اذن بگیرد.

اذنی که مختار می خواست بگیرد برای این بود که به کوفه برود به اذن شما برای خونخواهی قیام کنم. در یک نقل دارد که محمد حنفیه به صورت بسیار مجمل گفت که ( علیک بتقوالله ماستطعتم ) تقوای خدا را تا جایی که می توانی پیشه کن. من دوست دارم کسانی که خون ما را ریختند و اهل بیت ما را به شهادت رساندند خداوند آنها را هلاک کند ( حرش را دو پهلو بیان کرد چون شرایط خفقان حاکم بر جامعه بسیار شدید است )

مختار اذن گرفت و به سمت کوفه حرکت کرد. آیت الله خویی رحمه الله می فرماید ما شواهدی داریم که حرکت مختار از طرف امام ماذون بود و از طرف امام اجازه داشت.

شواهدی زیادی برای این امر وجود دارد که می توان اینگونه بیان کرد. مثلا وقتی مختار وارد کوفه شد و بیان کرد که ما می خواهیم برای قیام و خونخواهی اقدام کنیم، کسی به این سادگی قبول نمی کردند لذا عده ای به مدینه آمدند و به نزد محمد حنیفه رفتند و از او سوال کردند که آیا شما به او اذن برای قیام داده اید؟

محمد حنفیه این جماعت را نزد امام سجاد علیه السلام برد. امام به این جماعت پاسخ داد و فرمود که عموجان اگر یک برده زنگی بخواهد بر ماتعصب بورزد و برای حق ما تلاش کند بر مردم واجب است او را یاری کند و من سرپرستی این کار را به تو ( محمد حنفیه ) سپردم.

در واقع مختار وکیل وکیل امام سجاد علیه السلام بود. لذا سران کوفه راضی شدند و گفتند محمد و امام به مختار اذن دادند.

شاهد دیگر این که روایت شده است که در روز عید قربان در سرزمین منا ابوالحکم پسر مختار خدمت امام رسید که امام بسیار او را تحویل گرفتند و او را کنار خود نشاندند که پسر مختار به امام عرض کرد آقاجان من سوالی دارم و آن این است که مردم پدر مرا کذاب می شمارند.

امام فرمود چطور پدر تو کذاب بوده است در حالی که مهر مادر من پولی بود که مختار برای پدرم فرستاد و مختار قاتل قاتلین ما بود و خانه ی ما را او ساخت. خدا پدرت را رحمت کند او به خونخواهی ما قیام کرد و حق ما را گرفت.

شاهد دیگر اموالی که مختار برای امام می فرستاد که دو جور بوده است. در بعضی از روایات آمده است که مختار ۲۰ هزار دینار که پول بسیار کلانی است برای امام فرستاد و حضرت آن را دریافت کرد و با آن خانه های بنی هاشم را که عبدالله بن زبیر به آنها آسیب رسانده بود بازسازی کرد.

حال این سوال پیش می آید که اگر مختار مورد تایید امام نبود اخذ و گرفتن این اموال از مختار که او آنها را از مردم تحت عنوان زکات یا خمس و یا … دریافت می کرد به چه عنوانی است؟ و این اموال متعدد فرستاده می شد. در غیر اینصورت باید این اموال حرام باشد و امام در آن دخالت نکند.

پس او وکیل و مورد اعتماد امام است که این اموال را جمع می کند و برای امام می فرستد.

تحلیل هدف مختار از قیام

در مورد هدف مختار تحلیل ما اینگونه است که این که بگوییم هدف مختار تشکیل حکومت بود کاملا منتفی است و عمده هدف مختار هم از زبان خود و هم از زبان دیگران انتقام خون امام حسین علیه السلام و یارانش بود.

او وقتی در زندان کوفه بود حرفش این بود که می گفت به خدا قسم هر ستمگری را خواهم کشت و دل های مومنان را شاد خواهم کرد و انتقام خون فرزندان پیامبر را خواهم گرفت و مرگ و زوال دنیا هم نمی تواند مانع من شود.

در مسیر مکه بعد از اینکه از زندان آزاد می شود به شخصی به نام ابن الغرق می رسد که به او می گوید اگر خبر قیام مرا شنیدی مردم تو را به اشتباه نیندازند. بگو مختار به خونخواهی شهید مظلوم کربلا به پا خواسته است همان شهیدی که سرور مسلمانان و فرزند دختر سرور پیامبران حسین بن علی علیه السلام است. به خدا قسم آنقدر از قاتلین آنها بکشم تا تعداد آنها به تعداد قاتلین یحیی بن زکریا باشد.

متن بیعتی که با کوفیان بسته است این است که شما بیعت می کنید بر اساس کتاب و سنت خدا و طلب خون اهل بیت و مبارزه با کسانی است که که خون آنها را حلال شمردند و دفاع از مستضعفین و جنگ با کسی که با ما سر جنگ دارد و صلح با کسانی که با ما سر صلح دارد.

اصل قیام مختار بر دو محور است . اول کسانی که به طور مستقیم و به مباشر در خون امام دخیل بودند که بسیاری از کوفیان بودند که حدود سه هزار نفر از آنها را کشت.

و دوم کسانی که مسبب و آمرین این قضیه بودند که همان امویان بودند و لذا به سوی آنها لشکر کشید و عبیدالله را در همین لشکر کشی کشت. او این مواضع خود را در جاهای مختلف هم اعلام کرده بود.

رکن حرکت مختار که مورد تایید ائمه هم بودند خونخواهی او بود که بر همین قضیه هم تاکید کردند.

برای مشاهده دوره کامل «شبهات عاشورایی» کلیک نمایید

روایات درباره مختار

ما در روایات درباره مختار دو دسته روایات داریم. یکی روایات ( مادحه ) هستند که مدح و تعریف کردند و یکی روایت ( ذامه ) که او را مورد سرزنش قرار دادند.

حضرت آیت الله خویی رحمه الله در کتاب معجم می فرماید روایات مادحه از نظر سند کاملا بر روایات ذامه از نظر سند ترجیح دارد و ما روایات مادحه را می پسندیم.

امام باقر علیه السلام فرمود به مختار ناسزا نگویید ( چون خیلی دشنام و ناسزای مختار به خاطر شایعه سازی دستگاه حکومت وقت بسیار باب شده بود ) چطور به او ناسزا می گویید در حالی که قاتلین شهدای ما را کشت و در تنگ دستی که برای ما به وجود آمده بود به ما کمک کرد.

وقتی سر عبیدالله و عمرسعد را برای امام سجاد علیه السلام آوردند سجده ای طولانی کردند و فرمودند خدا رو شکر که انتقام خون مرا از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار جزای خیر بدهد.

امام صادق علیه السلام فرمود بعد از شهادت امام حسین علیه السلام زمان بنی هاشم خضاب نکردند و شانه به سر نزدند تا اینکه مختار سرهای قاتلان را برای ما فرستاد. یعنی آنها ۵ سال در عزا به سر می بردند و مختار آنها را از عزا به در آورد.

منهال بن عمر گزارش می کند که من خدمت امام سجاد علیه السلام بودم که از من پرسید از کوفه و از قاتلین چه خبر که من گزارش دادم و گفتم حرمله هنوز زنده است که حضرت دست ها را به دعا برداشت و فرمود خدایا حرارت آهن و آتش را به او بچشان.

منهال می گوید وقتی به کوفه رفتم اتفاقا مختار را دیدم که دیدم حرمله را دستگیر کردند و خدمت مختار آوردند و مختار دستور داد دست ها و پاهای او را قطع کردند و بدنش را سوزاندند و من این صحنه را دیدم و گفتم سبحان الله.

مختار پرسید منهال چه شده است که گفتم من خدمت امام سجاد علیه السلام بودم که حضرت چنین چیزی فرمود. وقتی مختار این حرف را شنید از اسب پیاده شده و سجده طولانی کرد و دو رکعت نماز خواند.

منهال می گوید با هم به سمت منزل رفتیم که من او را به منزل دعوت به طعام کردم که مختار گفت چگونه من طعام بخورم در حالی که امروز روز شکرگزاری است که خداوند دعای امام سجاد علیه السلام را به دست من برآورده  کرد و من باید امروز را روزه بگیرم.

اما روایات ذامه هم داریم که در روایتی دارد که مختار اموال زیادی را برای امام سجاد علیه السلام فرستاد و از حضرت خواست که با او به عنوان امام ببعت کند که حضرت به نامه او جواب ندادند و به مسجد رسول الله رفتند و او را لعن کردند و او را دروغگو خواندند.

آیت الله خویی می فرماید سند این روایات یا مرسله هستند و راویان آنها مشخص نیستد یا ضعیف هستند و کاملا واضح است که این ها در فضای عمومی اجتماعی اتفاق افتاده است و حضرت تعمد داشتند تا نشان بدهند که قضیه مختار به آنها ربط ندارد و نکند که حکومت به آنها متعرض شود و در واقع تقیه کردند.

دیدگاه علمای ما کاملا درباره مختار مثبت است و شهید اول در کتاب المزار برای مختار زیارت نامه نقل می کند. علامه حلی در کتاب رجالی خلاصه الاقوال خود مختار را در قسمت ( فی من اعتمد علیه ) یعنی در قسمت کسانی که به آنها اعتماد دارد اسم مختار را ذکر می کند.

آیت الله خویی رحمه الله مختار را دارای حسن حال می داند و معتقد است که ایشان از امام سجاد علیه السلام اذن داشته است. و علامه امینی صاحب کتاب الغدیر می فرماید هر کس با بصیرت به تاریخ بنگرد می یابد که مختار از پیشگامان دین داری و هدایت و اخلاص بوده است و برای بسط عدالت و ریشه منی ظلم اموی قیام کرده است.

در مجموع شخصیت مختار شخصیتی استثنایی است که یک نابغه نظامی است که اگر بخواهیم با جبهه شیطان مقایسه کنیم و یک نبوغ شیطانی مثال بزنیم قطعا عبیدالله است که تمام فاجعه کربلا زیر سر اوست و در این طرف مختار در جبهه حق دارای نبوغ نظامی است که جنایت بی نظیر کربلا را در دنیا فقط مختار توانست جواب بدهد و فقط او توانست قلب اهل بیت علیه السلام را خوشحال کند و او دست خدا بود که انتقام خون امام حسین علیه السلام را به اندازه توانایی و ظرفیت دنیا گرفت. البته اصل انتقام در آخرت است و خداوند می داند چگونه انتقام خون مظلومان تاریخ را بستاند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.