تفسیر سوره بقره آیه ۲۵۶ + صوت

عده ای از افراد با تمسک به آیه ۲۵۶ سوره بقره توجیهی برای بی دینی یا کم میلی خود به دین پیدا کرده اند و این آیه را به عنوان پشتیبان و پوشش این اعمال خود قرار داده اند در حالی که فهم این افراد کاملا اشتباه است.

در ذیل تفسیر این آیه حجه الاسلام والمسلمین سید محمد طباطبایی (زید عزه) نکاتی را بیان کردند که ملاحظه می نمایید.

خداوند در آیه ۲۵۶ سوره بقره می فرماید:

« لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ  قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ  فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا  وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ »

در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست [کسی حق ندارد کسی را از روی اجبار وادار به پذیرفتن دین کند، بلکه هر کسی باید آزادانه با به کارگیری عقل و با تکیه بر مطالعه و تحقیق، دین را بپذیرد]. مسلماً راه هدایت از گمراهی [به وسیله قرآن، پیامبر و امامان معصوم] روشن و آشکار شده است. پس هر که به طاغوت [که شیطان، بت و هر طغیان گری است] کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، بی تردید به محکم ترین دستگیره که آن را گسستن نیست، چنگ زده است؛ و خدا شنوا و داناست.

مقصود از لا اکراه فی الدین

این آیه مضمون آیت الکرسی است. اکراه و اجباری در دین نیست که بعضی ها معقتد شدند که دین و دین داری اجباری نیست و مسیر زندگی خودشان را بر اساس همین اعتقاد و باور بنا کرده اند. اما در واقع اینگونه نیست.

قرآن می فرماید: اکراه به معنی زور و اجبار است و رشد به معنای رسیدن به واقع مطلب است و لازمه رسیدن به این رشد این است که در طریق هدایت قرار بگیرد و رشد و هدایت لازمه یکدیگر هستند. یا به تعبیری رشد اعم از هدایت است ولی با همدیگر تلازم دارند.

کلمه ( غی ) به معنای عدم ملکه و عدم رشد است که در واقع با ضلالت ملازم می شود و ضلالت هم به معنی انحراف از مسیر حق است و ( غی ) به معنی فراموشی هم هدف است.

تفسیر سوره بقره آیه 256

معانی محتمل لا اکراه فی الدین

در ( لا اکراه فی الدین ) دو معنا محتمل است.

  1. یک معنا معنای خبری است: ما در دین ( نه در اصل دین و نه در احکام و شرایع دین چیزی به نام زور نداریم – در واقع یک حکم شرعی است – خداوند نه دین زوری را از کسی می پذیرد و نه احکامی را که از روی زور انجام شود پذیرفته می شود )
  2. یک معنای انشایی است: یعنی اینکه اخبار است در معنای انشاء. یعنی کسی را اکراه و اجبار بر دین نکنید ( خبر از یک حقیقتی می دهد و شما نمی توانید کسی را مجبور به دین کنید چون اساس مسئله دین، باور و ایمان و اعتقاد است. واعتقاد در فضای نفس اتفاق می افتد و مبتنی بر مقدمات خودش است که با هیچ گونه سببی غیر از سبب خودش اتفاق نمی افتد. یعنی کسی را مجبور نکنید چون مجبور پذیر نیست و امکان ندارد )

معنی اصلی لا اکراه فی الدین

حال آیه به کدام معنا اشاره دارد؟ فراز دوم آیه ( الدِّینِ  قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ) سیاق تعلیق است یعنی ( لا اکراه فی الدین ) چون ( قد تبین الرشد من الغی ). یعنی هدایت و حقیقت از ضلالت و بطلان از طریق قرآن و سنت و نور هدایت مشخص و واضح است. این معنا به معنای دوم و انشایی بر می گردد و ربطی به نفی اکراه و اجبار در دین و احکام دین ندارد.

اگر کسی فطرتی سالم داشته باشد به این حقایق یقین می کند.  این مساله دو بخش دارد. می فرماید شما نمی توانید و نباید کسی را اکراه کنید چون اولا اگر بخواهید در مقدمات اعتقاد او تصرف کنید که این معنا معنای مقبولی است. مثلا کسی را به زور سر کلاسی بنشانیم و به او تعلیم دهیم تا خودش به نتیجه برسد. مقدمات اعتقاد او به نحو زوری و اکراهی انجام می شود تا او در یافتن حقیقت به نحو اختیاری اقدام کند.

به دلیل اینکه می فرماید ( قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ  ) چون هدایت از گمراهی کاملا مشخص شده است و اینقدر واضح است که دیگر نیاز به بیان ندارد. پس بنابراین تعلیق ما ناظر به معنای انشایی است و ربطی به معنای اول ندارد و این تعلیل مشخص می کند که ( لا اکراه فی الدین ) وقتی که جایی حقیقت مشخص است جایی برای اکراه در دین وجود ندارد نه تنها در مقدمات ایمان و نه در اصل ایمان. و این مطلب ربطی به این مساله ندارد که بگوییم که دین فقط یکی بیشتر نیست و همان طریق هدایت است و اکراهی نبودن آن به معنی رفع تکلیف نیست.

برای مشاهده دوره کامل «تفسیر قرآن کریم با رویکرد نوین» کلیک نمایید

شبهه جهاد ابتدایی

یک شبهه پیش می آید که اگر لا اکراه فی الدین که تکلیف مشخص است، در مساله جهاد ابتدایی که مثلا کشورها و ملت ها اسلامی  با حکومت های دیگر مبارزه می کنند و آنها را زیر سلطه اسلام می برند، چگونه حل می شود؟

این مساله جهاد ابتدایی که دین می گوید بروید و با مشرکین و کفار و سیاطین مبارزه کنید و نور دین و هدایت را گسترش دهید. اگر مساله روشن است پس این جهاد چه معنایی دارد؟

جواب این است که اگر گفتیم قد تبین الرشد من الغی به تبع قضیه است ( یعنی اگر مشکلی نباشد در الی که مشکل وجود دارد ) و الا کار شیطان در هم آمیختن حق و باطل است و اجازه نمی دهند. اکنون می بینید که حکومت های فاسد مردم را کاملا در توهم و حیوانیت و خیالات محصور کردند و اجازه نمی دهند هر فردی به آنها برسد که جهاد ابتدایی برای رفع این مانع است.

یعنی مقتضی موجود است و حرف دین حرف دلپذیری و فطرت پسند است ولی حکومت های فاسد اجازه نمی دهند. حضرت علی علیه السلام می فرماید اگر حق از باطل جدا شود اکثریت مردم غیر از حق را انتخاب نمی کنند. این جهاد ابتدایی برای رفع این موانع برای قد تبین الرشد من الغی است تا رشد از بی راهه مشخص شود.

ببینید که این حکومت ها مسائل غیر فطری را کاملا فطری ارائه می دهند و می گویند اصل این است که ما ارائه می دهیم و در طول تاریخ هم همین اتفاق افتاده بود. چون حکومت هایی که در مقابل نظام اسلامی مقاومت می کردند چون مردم خود را در گمراهی نگه داشته بودند.

فلذا به مجرد اینکه حرف اسلام به تمدن ها و جوامع رسید به راحتی اکثر مردم پذیرفتند. لذا قرآن در آیه ۱۹۳ بقره می فرماید : ( وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ )  و با آنان بجنگید تا فتنه ای [چون شرک، بت پرستی و حاکمیّت کفّار] بر جای نماند و دین فقط ویژه خدا باشد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.