خانواده امام حسین علیه السلام + صوت

خانواده امام حسین علیه السلام هم در جریان حادثه کربلا همراه امام به کوفه رفتند و حضرت را در راه کربلا همراهی کردند. اما آنچه سوالات و ابهاماتی را به ذهن بعضی افراد می آورد این است که با اینکه حضرت می دانستند که در این سفر کشته می شوند پس چرا خاواده خود را همراه خود به کوفه برده بودند؟

در این مقاله همراه حجه الاسلام و المسلمین سید محمد طباطبایی به این سوال پاسخ می دهیم

سوال: چرا امام حسین علیه السلام خانواده خودش را با خودش همراه کردند و به سوی کوفه بردند؟

ما گزارش های تاریخی داریم که وقتی که امام از مدینه خارج شدند همه اهل بیت خودشان به غیر از محمد بن حنفیه را با خود بردند.

گزارشی از طبقات بن سعد داریم که همه نیامدند و در برخی در مدینه ماندند و حضرت از مکه نامه نوشتند و فرمودند بقیه کسانی از اهل بیت که در مدینه هستند به ما ملحق شوند غیر از محمد بن حنفیه که گفتند که خودم نمی آیم و بچه هایم را هم نمی گذارم بیایند.

امام به محمد بن حنفیه اعتراض کردن که حداقل به بچه هایت بگو بیایند که محمد بن حنفیه گفتند نمی خواهم به خانواده ام آسیبی برسد. البته جان شما هم برای من مهم است.

همراهان امام حسین علیه السلام

در هیچ منبعی که چه کسانی با حضرت همراه بودند نیامده است اما کسانی که ما می توانیم به عنوان همراهان امام شناسایی کنیم این است که از مدینه کسانی که همراه امام بودند تا آخر با امام ماندند و شهید یا اسیر شدند. پس شهدا و اسرای کربلا همراه حضرت بودند که این افراد عبارتند از:

اسامی شهداء

۱-  فرزندان امام حسین علیه السلام: علی اکبر – علی اصغر – عبدالله

۲-  فرزندان امام حسن علیه السلام: ابوبکر – قاسم – عبدالله

۳-  برادران امام حسین علیه السلام: عباس – عبدالله – جعفر – عثمان – ابوبکر – محمد

۴-  فرزندان عقیل: عبدالله بن مسلم – ابی سعید بن عقیل – پسر ابی سعید بن عقیل – جعفر – عبدالله – عبدالرحمن

۵-  فرزندان عبدالله بن جعفر: محمد و عون – دو تا از فرزندان عبدالله بن جعفر گزارش شده است که بعد از حادثه کربلا به شهادت رسیدند.

اسامی اسراء

مردان

۱-  امام سجاد علیه السلام

۲-  امام باقر علیه السلام

۳-  حسن مثنی

۴-  عمرو بن حسن ( فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام )

۵-  محمد بن حسین ( فرزند امام حسین علیه السلام )

۶-  قاسم بن عبدالله بن جعفر

۷-  قاسم بن محمد بن جعفر ( برادر زاده عبدالله بن جعفر )

زنان

۱-  زینب سلام الله علیها

۲-  امه کلثوم سلام الله علیها

۳-  رقیه ( همسر مسلم )

۴-  فاطمه بنت الحسن

۵-  فاطمه بنت الحسین

۶-  فاطمه ( دختر امام علی علیه السلام )

۷-  رَباب

۸-  سکینه

خانواده امام حسین

اما هدف امام از همراه بردن این افراد به میدان مبارزه چه بوده است؟ جواب این سوال را باید بر اساس مبانی ارائه شده در فلسفه حرکت امام باید جستجو کرد.

در این باره ۴ نظریه مطرح شده است: ۱- نظریه اصلاح ( امر به معروف یا نهی از منکر ) ۲- نظریه شهادت طلبی ۳- نظریه تشکیل حکومت ۴- نظریه حفظ جان

تمام این چهار نظریه ناقص هستند و بخشی از واقعیت را دیدند و بخش زیادی را ندیدند .سیستم تشکیل حکومت توسط امام حسین علیه السلام به این صورت نبوده است که مثلا بروند شهر کوفه و در آنجا حکومت تشکیل دهند و چند شهر دیگر را نیز به خود ملحق کنند بلکه هدف اصلی تشکیل جامعه جهانی توحیدی و بحث ظهور امام است و نظام امام امت تشکیل شود و کل جهان را عدل و داد فرا گیرد مثل اعتقاد ما به ظهور وی عصر عج الله.

ما چون این نظرات را قبول نداریم قاعدتا پاسخ این نظرت را هم قبول نداریم. در بین این نظرات نظریه اصلاح و شهادت طلبی یک جواب دارند و نظریه تشکیل حکومت با ما همراه است.

اما در مورد نظریه اول که بر اساس شهادت طلبی است مجموعا مهمترین ادله آنها شش مورد است. اولین دلیل آنها گزارشی است که لهوف می دهد که محمد حنفیه در شبی که حضرت می خواست از مکه خارج شود آمد خدمت ایشان و گفت نروید خطرناک است و به یمن بروید و حضرت فرمود که من تامل می کنم. فردا سحر شد و حضرت فرمود ما داریم می رویم و محمد حنفیه اعتراض کرد که مگر قرار نشد که شما به یمن بروید که حضرت فرمود من شب پیامبر را خواب دیدم که فرمود: ( اُخْرُجْ فَإِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلا ) که عبارت مشهوری است. یعنی خدا می خواهد تو را کشته ببینی. محمد بن حنفیه اعتراض می کند که پس خانواده را کجا می بری که حضرت فرمود پیامبر فرموده خدا می خواهد آنها را اسیر ببیند.

برای مشاهده دوره کامل «شبهات عاشورایی» کلیک نمایید

این مبنای شکل گیری تفکری شده است که بسیار گسترش پیدا کرد و الان نظریه غالب است که هدف رفتن امام حسین علیه السلام به کربلا بود نه کوفه و می خواست برود با خون خودش جلوی ظلم و استبدا و بی دینی را بگیرد و این حرکت یک پیامی دارد و این پیام خودش را توسط اهل بیتش که اسیر شده اند به جهانیان برسانند.

 دلیل دوم این گروه یک بابی است در کتاب الحجه کتاب کافی که کتاب درجه یک و معتبر روایی ماست که در این کتاب آمده است: ( باب ان الائمه علیهم السلام لم یفعلوا شیئا و لا یفعلون الا بعهد من الله ) که در این باب آمده است که از پیامبر تا آخرین حجت خدا یک دستورالعملی خاص که از جانب خدا نوشته شده است که روی مُهری است و هر کدام که به امامت برسند مهر را باز می کنند و دستور مشخص است. امام حسین هم مهر را باز کرد که نوشته بود باید بروی و کشته بشوی

دلیل سوم خوابی است که حضرت در هنگام خروج از مدینه دیده اند و دلیل چهارم خطبه حضرت هنگام خروج از مکه است که عبارت مشهور این خطبه این است: (من کان باذلا فینا مهجته و موطّنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا وفانی راحل القدم ) که حضرت اشاره می کنند که ما می رویم کشته شویم و مرگ ما حتمی است.

دلیل پنجم نامه ای است که حضرت هنگام خروج از مکه به بنی هاشم و محمد بن حنفیه نوشتند که (من لحقنی استشهد و من لم یلحقنی لم یدرک الفتح ) کسی که با من همراه شود شهید می شود و کسی که با من همراه نشود و تخلف بکند به این پیروزی نمی رسد.

دلیل ششم آنها روایات و گزارشات مفصلی است که بالغ بر صد تا روایت داریم قضیه شهادت امام حسین علیه السلام از زمانی که به دنیا آمدند مطرح بوده است.

این شش دلیلی که این گروه مطرح کردند تماما قابل پاسخ است که فرصت دیگری را می طلبد. طبق این نظریه علت همراه بردن خانواده این است که حضرت می دانست که شهید می شود لذا خانواده را همراه خودش برد تا اهل بیت او پیام امام را به جهانیان برسانند که بعد از شهادت امام هم این کار را کردند.

این استدلال خوب است چون این اتفاق افتاده و تاثیر بسیار زیادی هم داشته است ولی با واقعیت منطبق نیست.

اولین نکته ای که این گروه توجه نکردند این است که شما که به (ان الله شاء ان یراهن سبایا ) استدلال کردید و آن را اینقدر پردازش کردید در کتاب سید بن طاووس که شخصیتی فوق العاده است صریح بیان ایشان این است که انگیزه همراه بردن محارم و خانواده از سوی امام می تواند آن باشد که اگر آنان را در حجاز و شهرهای دیگر می گذاشت یزید برای دستگیری آنان اقدام می کرد و با خوار کردن و بد رفتاری با آنان چنان می کرد تا حسین علیه السلام را از جهاد و شهادت باز دارد و امام علیه السلام با دستگیری توسط یزید از پایگاه سعادت دور می ماند. از نظر ایشان علت این کار حضرت خوف و خطر بود.

اما از نظر ما حضرت از مکه برای تشکیل حکومت جهانی و برای عدالت جهانی حرکت کردند. در زمان امام حسین علیه السلام ظهور واقع شد و یک انتظاری اتفاق افتاد و انتظار به نهایت رسید و بلوغ حجت اتفاق افتاد و امام زمان ظهور کرد. امام رفت تا جهان را که پر از ظلم و ستم شده بود پر از عدل و داد کند.

حرکت امام به سوی کوفه سه مرحله داشت. وقتی حضرت از مدینه خارج شدند به خاطر خوف خارج شدند و طبعی است که زن و بچه خودش را همراه خودش ببرد.

قبل از حرکت به کوفه فرمایش سید کاملا درست است و شواهد هم آن را تایید  می کند اما از زمانی که امام می خواهند به سوی کوفه بروند مسئله کاملا فرق کرد. از آنجا به بعد باید مسئله را طور دیگر دید. مردم کوفه با نامه هایشان همه یک صدا فریاد می زدند که حسین جان بیا. حضرت مسلم را فرستاد و حدود یک ماه جامعه را بررسی کرد و حدود ۱۸ هزار بیعت گرفت و نامه نوشت به امام و امام می فرماید نامه مسلم به دست من رسید که همه مشتاق هستند و آرزویتان و عشقتان این است که من به شهر شما بیایم تا به من کمک کنند و من هم حق آنها را بگیرم.

اصول من برای بیعت با شما چیزهایی است که شما گفتید که ما نعمان بن بشیر حاکم کوفه را از کوفه اخراج می کنیم.

در اینجا اگر امام تنها برود مردم می گویند ما همه چیز را آماده کردیم که شما بیایی امارت کنی و دستور بدهی آن وقت شما زن و بچه ات را نیاوردی. این مردم را در هدفشان سست نمی کند که چرا خانواده را نیاوردی؟ آیا غیر از این است که به ما اطمینان نداری؟! و این خلاف رفتار عقلایی است.

علی علیه السلام هم وقتی از جنگ که از بصره فارغ شدند مگر خانواده اش را نیاوردند؟ شب ضربت خوردن مگر حضرت خانه دخترش زینب نبود؟ همه خانواده حضرت در کنارش بودند و با آنها زندگی می کردند.

شخصیت هایی که با امام حسین علیه السلام آمدند شخصیت های عادی نیستند که هیچ تاثیر گذاری نداشته باشند. مثلا علی اکبر علیه السلام که اشبه الناس خَلقا و خُلقا و منطقا برسول الله که معاویه ایشان را شایسته خلافت می داند و از سه تیره مهم عرب بهره دار ( ثقیف و بنی امیه و بنی هاشم ).

برادران حضرت امام حسین علیه السلام مثل عباس علیه السلام با رفتارهایی که در عاشورا داشتند فوق العاده هستند.

حضرت برای تشکیل حکومت به کسانی نیاز دارد که بتواند به آنها تکیه کند تا امور را به درستی با افرادی این چنین جان فشان پیش ببرد.

فرزندان عقیل مثل مسلم برای این به کوفه می رود که تمام قبایل او را می شناسند و آنجا زندگی کرده است و بافت فرهنگی کوفه را کاملا می شناسد و عقیل خیلی سال قبل از اینکه علی علیه السلام به کوفه برود در آنجا زندگی می کردند. همه این موارد باب آماده ای است برای اینکه امام با جامعه کوفه ارتباط بگیرد.

فرزندان عبدالله بن جعفر که یک شخصیتی ممتاز در کوفه بود و پیامبر بعد از شهادت پدرش فرمود من سرپرست شما در دنیا و آخرت هستم. ایشان معروف به ابن ذوالجناحین است و پدرش جعفر بعد از مجاهدت هایی که کرد تبدیل به شخصیتی عالی در اسلام شد. عبدالله شخصیتی مقبول در جامعه است که دوست و دشمن او را قبول دارد.

مهمتر از همه اینها حضور شخصیت هایی چون زینب و امه کلثوم و فاطمه دختر حضرت علی سلام الله علیهم که بعد از مصیبت کربلا وقتی خفقان به نهایت خود می رسد وقتی وارد کربلا می شوند با آن ذلتی که دشمن برای آنها ایجاد کرده بود، خطبه ای می خوانند که راوی اینگونه بیان می کند: به ترتیب بیان شده در تاریخ، اول زینب سلام الله و بعد فاطمه سلام الله و بعد امه کلثوم که خطبه اش را خواند مردم صدا به گریه و زاری و ناله بلند کردند و زنان کوفه موهایشان را پریشان کردند و خاک به سرشان ریختند و ناخن به سر و صورت شان می کشیدند و گونه هایشان را می خراشیدند و ناله و فریاد می کردند.

در این فضایی اینها چنین انقلابی  ایجاد کردند و چنین شور و احساسی به وجود آوردند که کوفه منقلب شد و بعد هم در شام هم چنین کردند.

حضرت شخصیت هایی را انتخاب کرد و همراه خود برد که در روند انقلاب موثرند و می توانند به پیشبرد اهداف نهضت کمک کنند و این موضوع کاملا برنامه ریزی شده بود که حضرت چنین افرادی را همراه خود ببرد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.