زهیر بن قین + صوت

زهیر بن قین از جمله شخصیت هایی است که در کربلا حضور داشت و در رکاب امام زمان خود به شهادت رسید.

ایشان در ابتدا طرفدار عثمان بود ولی در ملاقاتی که در بین راه مکه و کوفه با  امام حسین علیه السلام داشت با اینکه برخلاف میلش بود تا با امام دیدار کند اما به سفارش همسرش به دیدار حضرت رفت و متحول شد.

درباره این شخصیت بزرگ حجه الاسلام سید محمد طباطبایی ( حفظه الله ) به صوت کامل توضیح می دهد.

فقط یک قطعه تاریخی کوچک از ایشان است و آن این است که ایشان در جنگ ها و فتوحات اسلامی در ناحیه ای به نام بلنگر یا بلنجر در منطقه قفقاز شرکت داشتند.

زهیر قبل از کربلا

زهیر خود گزارش می دهد که در قضیه مواجهه یارانش با امام حسین ما مشغول نبرد و مبارزه بودیم که فرمانده اصلی به نام سلمان بن ربیعه باهلی یک نکته ای را بعد از اینکه فتوحاتی به دست آوردیم و غنایم به دست آوردیم و خوشحال بودیم به ما گفت از به دست آوردن غنایم خوشحال نباشد وقتی خوشحال باشید که جوانانی از خاندان پیامبر را ببینید و به کمک آنان بشتابید.

این قضیه نشان می دهد که اولا زهیر در فتوحات دارای عنوان بوده و از مجاهدین بوده. این فتوحات در زمان عثمان اتفاق افتاده و سلمان بن ربیعه در سال ۳۰ هجری در جنگ ها کشته شد.

بنابراین با توجه به مجموعه شواهد نشان می دهد که جناب زهیر باید در زمان حضورش در کربلا در سال ۶۰ هجری بالغ بر نزدیک ۶۰ سالش بوده است.

اینان تحت فرماندهانی بودند که از طرف خلیفه می آمدند و طبیعی است که فرماندهان فضای حاکمیت را به رسمیت بشناسند و از آنها تبعیت کنند و مقبول باشند و در جریان عثمان این ابهام و تردید برای او بود که چرا خلیفه کشته شد.

هیچ گونه ذکری درباره زهیر در جنگ های علی علیه السلام نشده است که نشان دهنده این است که ایشان طرف علی علیه السلام نبودند.

رویاروی زهیر با امام حسین علیه السلام

زهیر می گوید ما در منزل زَرود فرود آمدیم و قبل از اینکه از مکه حرکت کنیم تمام سعی ما این بود اگر حضرت جایی می ایستاد ما راه می افتادیم و اگر حضرت راه می افتاد ما می ایستادیم که به هر طریقی است با حسین علیه السلام تلاقی و برخورد نکنیم.

تا اینکه در منزل زَرود مجبور شدیم با یک فاصله ای با حضرت منزل کنیم. ما در خیمه مشغول خوردن غذا بودیم که پیک حسین فرا رسید که حضرت شما را فرا می خواند طوری که حالت شوک به ما دست داد.

زهیر عکس العملی نشان نداد ولی همسر ایشان دُلهم که زنی بسیار فهمیده و با معرفت بود به زهیر گفت پسر پیامبر شما را فرا می خواند و شما پاسخ نمی دهی؟

داستان یک بیداری

چندان طولی نکشید که زهیر رفت ولی به سرعت برگشت در حالی که حالت بسیار با نشاط و خوشحال و صورت نورانی داشت و بسیار متحول شده بود.

زهیر گفت خیمه ما را پیش خیمه حضرت بیندازید تا کنار آنان باشیم و این آخرین دیدار ما خواهد بود و ما همدیگر را دیگر نخواهیم دید و فرجام ما شهادت خواهد بود و هر کسی که می خواهد با ما بیاید باید بداند که فرجام ما شهادت است.

اما کسی با او همراه نشد و زهیر همسر خود را طلاق داد و به گفت نمی خواهم از طرف من به شما بدی برسد و بعد از شهادت من دچار مشکلات شوی.

همسر فهمیده او گریست و گفت زهیر در دنیای باقی مرا پیش جد حسین فراموش نکن و مرا شفاعت کن.

از این مرحله به بعد با شخصیتی متحول شده و متفاوت از قبل مواجه هستیم. زهیری که شیعه عثمانی بود و در مقابل جبهه علی و فرزندانش علیهم السلام بودند و علی علیه السلام را قبول نداشت و می گفت دوران او دوران فتنه است.

زهیر بن قین

از تبدیلات اجتماعی تا برجسته شدن در عاشورا

این شخصیت چطور می شود که متحول می شود که نیاز به بررسی دقیق دارد. ما در تمام ادامه مسیر می بینیم که شخصیت بسیار بزرگی دارد که دارای عنوان بزرگی است و فرمانده لشکر بود که نشان دهنده این است که زهیر یک شخصیت بسیار با شخصیت و معتبر اجتماعی است. البته در صحنه های اجتماعی اتفاقاتی می افتد که انسان ها را دچار اشتباه و لغزش می کند.

اما آنچه مهم است این است که گوهر وجودی این افراد کاملا دست نخورده است که فقط غباری گرفته است که با دریای پاک و نورانی مثل امام حسین علیه السلام غبار این گوهر ناب زدوده می شود.

مثلا در زمان قبل از انقلاب اسلامی هم کسانی بودند که زندگی خوبی نداشتند ولی وقتی در دریای پاک انقلاب قرار گرفتند و نفس رحمانی امام به آنها خورد آن نورانیت درونی خود را نشان دادند و البته به عمل رساندند که نشان دهنده خلوص گوهر درونی وجودشان بود.

از این به بعد نقش زهیر را در میان اصحاب امام کاملا برجسته می بینیم که نشان می دهد این افراد جایگاه ویژه ای دارند.

در جریان اتفاقاتی که در کربلا افتاد چند نفر هستند که نام آنها خیلی پر تکرار است. مثل حبیب بن مظاهر، بریر، زهیر و … این ها نشان دهنده جایگاه این افراد است. کسانی که از جبهه شیطان به جبهه حق می آیند کسانی بودند که هم در آنجا معتبر بودند و هم در اینجا معتبر و تاثیر گذارند.

برای مشاهده دوره کامل «شبهات عاشورایی» کلیک نمایید

نقش زهیر در کربلا

مثلا زهیر پس از خطبه ای که حضرت خواند اینگونه شور انگیز می گوید: به خدا قسم اگر قرار بود ما تا ابد زنده بمانیم و بودن ما با شما ما را از شما جدا می کرد باز هم امامت شما را ترجیح می دادیم.

امام که وارد کربلا شد و نامه عبیدالله به حر رسید که به حسین علیه السلام سخت بگیر و او را در بیابان بی حصار فرود بیاور، حر می گوید که من مجبورم شما را نگه دارم که زهیر می گوید آقاجان اینان قصد مقابله و جنگ دارند. اینان اکنون هزار نفر بیشتر نیستند شاید اگر بجنگیم بتوان کاری کرد ولی اگر دسته های بعدی بیایند تعدادشان زیاد می شود و نمی توان کاری کرد. حضرت می فرمایند من شروع کننده جنگ نیستم.

زهیر می گوید به حر بفرمایید که به جایی بهتر برویم که یک حصاری باشد که بتوان کمین کرد و موقعیت نظامی بهتری پیدا کرد که حضرت به حر می گوید و حر می گوید من نمی توانم چنین کاری کنم.

در قضیه عصر تاسوعا که نامه عبیدالله به عمر سعد می رسد که حمله کنید و به حسین علیه السلام مهلت ندهید، جناب عباس را می فرستند که شما از این ها مهلتی بگیرید که عباس علیه السلام با ۲۰ نفر می روند و گفتگو می کنند تا بتوانند مهلتی بگیرند.

این ۲۰ نفر انسان های خاصی هستند که از جمله آنها حبیب و زهیر بودند. در این گفتگو زهیر می گوید اینها فرزندان پیامبر و حافظان قرآن و سحر خیزان هستند و می دانید با چه کسانی دارید می جنگید؟

شخصی از دشمن به نام ( عَزره بن قیس ) توهینی می کند. او کسی بود که هم حزبی زهیر بود. زهیر به او می گوید تو را چه شده است؟ تو که با ما بودی ولی الان طرف مقابل ما ایستاده ای؟

عزره شروع می کند به اینکه سابقه زهیر را به رخ او بکشد که شما سابقه خوبی نداشتی و … زهیر جواب داد بله قبلا اینگونه بودم ولی اکنون ببین کجا ایستاده ام و هدایت شدم. من مطابق حق و حقیقت و آنچه به آن رسیدم عمل می کنم. درست است من از امام فراری بودم ولی راه و مسیر ما را به هم رساند و من از غفلت خود بیدار شدم.

حال شما بگو چه می کنید؟ شما نامه نوشتید و امام را دعوت کردید ( زهیر زیرکانه در برابر جنگ روانی دشمن ایستادگی می کند و منفعل نمی شود ) او مگر پسر پیامبر و فرد اول عالم اسلام و سید شباب اهل جنت نیست؟ ما نباید از او دفاع کنیم؟ آیا افراد مقابل او یزید و امثال او که جانی هستند نیستند؟

در صحنه بعدی در شب عاشورا که امام اصحاب را جمع می کند و می فرماید اینان با من کار دارند. شما بهترین اصحاب هستید و من بیعتم را برداشتم و شما آزاد هستید. خودتان را به خطر نیندازید.

بعد از این صحنه افراد و اصحاب شروع به صحبت های شور انگیز و بسیار عالی کردند که نفر اول عباس علیه السلام بود و ادامه پیدا کرد تا نوبت به زهیر رسید. او بیانی عالی را شروع کرد و گفت به خدا قسم دوست داشتم مرا به خاطر شما بکشند و زنده شوم و دوباره زنده شوم و هزار مرتبه کشته شوم و زنده شوم تا خداوند به واسطه این کشته شدن مرگ را از شما و خاندان شما دور کند. این جمله نشان دهنده فنا شدن زهیر در امام است و نشان از عشق بی حد زهیر به امام دارد.

در صحنه های مختلف چند نفری مثل سعید بن عبدالله و مسلم بن عوسجه  هستند که اسمشان خیلی مطرح هستند که نشان دهنده قرابت و منزلت آنها نسبت به امام و حجت خدا است.

نقش زهیر قبل از شروع جنگ عاشورا

همچنین در روز عاشورا که روز اتمام حجت است و امام و بعضی از اصحاب ایشان سعی می کند تا با لشکریان صحبت کنند تا آنها را از جنگ منصرف کنند. از جمله این افراد زهیر است که صحبت زیادی با دشمن می کند.

کثیر بن عبدالله شعبی که از یاران عمر سعد و از قاتلین اصحاب امام بود می گوید: زهیر بن قین غرق در سلاح و سوار بر اسبش به سوی ما آمد و شروع به صحبت کردن کرد.

زهیر گفت من شما را از عذاب خدا بیم می دهم. واجب است مسلمان برادر مسلمان خود را نصیحت کند. تا وقتی که در مقابل هم قرار نگرفتیم و نجنگیدیم مسلمان هستیم اما وقتی وارد جنگ شدیم شما دیگر بر باطل هستید و قابل هدایت نیستید.

اهل بیت پیامبر وسیله آزمایش ما هستند که ببینیم چه کاره هستیم و مقابل آنها عبیدالله و پدرش کسانی هستند که شما می دانید چه بلایی بر سر شما آورده ند. چشمان شما را در آوردند و دست و پاهایتان را قطع می کردند و شما را مثله می کردند و بزرگان شما مثل حجر بن عدی و هانی بن عروه را کشتند.

کوفیان شروع کردند به ایشان بد و بیراه گفتن و عبیدالله را ستایش کردند و گفتند تو حسین و همه شما را می کشیم مگر اینکه دست بسته شما را پیش عبیدالله ببریم.

اما زهیر شروع کرد با لحن هدایت و دلسوزانه با آنها صحبت کرد چون آنها قبلا از دوستان خودشان بودند. به آها گفت بنده گان خدا فرزند فاطمه سلام الله از پسر سمیه به دوستی سزاوارتر است. ببینید با چه کسی همراه هستید و با چه کسی می جنگید. اگر او را یاری نمی کنید لااقل با او نجنگید و او را با یزید تنها بگذارید که یزید به اطاعت شما بدون کشتن حسین علیه السلام هم رضایت می دهد ( تمام تلاشش را می کند تا لشکریان عبیدالله دست از جنگ بکشند )

از محاکمه یزید نترسید چون یزید با شما کاری ندارد یزید کشتن حسین را نمی خواد ( برای تضعیف روحیه دشمن )

شمر دید زهیر دارد با منطق خود جلو می رود تیری به سمت او رها کرد تا او را ساکت کند. به زهیر گفت با این زیاده گویی ما را خسته کردی، چقدر حرف می زنی ( جدال های کلام و نبرد گفتمان ها برای تحقیر و توهین و ضعف روحیه طرف مقابل خود )

زهیر به شمر گفت ( یابن البوال علی عقبیه ما ایاک اخاطب انما أنت بهیمه، و الله ما اظنک تعلم من کتاب الله آیتین، فابشر بالخزی یوم القیامه و العذاب الالیم ) یعنی؛ ای پسر کسی که بر پاشنه ی خود بول می کند من تو را مخاطب نساختم. تو بهیمه (و حیوانی چهارپا) هستی که به خدا سوگند گمان ندارم دو آیه از کتاب خدا را بدانی

شمر در جواب می گوید: تو مردنی هستی و کارتان تمام است.

زهیر جواب می دهد تو مرا که سالها مشغول جنگ هستم را از مردن می ترسانی! به خدا قسم مرگ با حسین علیه السلام از زندگی جاوید با شما بهتر است.

زهیر صدایش را بلند کرد و گفت: ( عباد الله، لا یغرنکم من دینکم هذا الجلف الجافی و أشباهه، فو الله لا تنال شفاعه محمدقوما هراقوا دماء ذریته و اهل بیته، و قتلوا من نصرهم و ذب عن حریمهم ) اى بندگان خدا! این مرد جلف ونظایر او, شمارا فریب ندهد, هرکس دستش به خون فرزندان پیامبر(ص ) آغشته شود, به شفاعت آن حضرت نمى رسد.

در این هنگام امام به زهیر فرمود: زهیر برگرد به خدا قسم اگر مومن آل فرعون نصیحت کرد و به نهایت رساند شما کار خودت را انجام دادی و بیش از این نیاز نیست و برگرد.

برای مشاهده دوره کامل «شبهات عاشورایی» کلیک نمایید

نقش زهیر در روز عاشورا

زهیر در روز عاشورا در صحنه های مختلفی حضور دارد. ایشان فرمانده جناح راست است ( در دو حمله اول نزدیک به نصف اصحاب حضرت به شهادت رسیده بودند و لشکر زیادی نبودند )

در نمازی که حضرت در روز عاشورا خواندند دو نفر در مقابل حضرت ایستادند تا از اصابت تیر به حضرت جلوگیری کنند و بقیه بتوانند با امنیت نماز بخوانند. یکی سعید بن عبدالله حنفی است که به شهادت رسید و دیگری جناب زهیر که به شهادت نرسید.

زهیر با ده نفر از خیمه ها محافظت می کردند و وقتی که شمر و جماعتی حمله کردند آنها را عقب راندند که اکثر آنها در محافظت از خیمه ها به شهادت رسیدند.

چگونگی شهادت زهیر

قضیه شهادت ایشان در نهایت مجمل شده است و گفته شده است که بعدا به سختی مبارزه کرد و به دست کثیر بن عبدالله و مهجر بن اوس به شهادت رسید.

افرادی که حضرت بر بالین آنها موقع شهادت حاضر می شدند خصوصیات خاص و عالی داشتند. در باره زهیر هم حضرت بعد از شهادت فرمودند: ( لایُبْعِدُنکَ اللهُ یا زُهَیْرُ، وَ لَعَنَ قاتِلَکَ، لَعْنَ الَّذینَ مُسِخُوا قِرَدَهً وَ حَنازیر) خدا تو را از رحمتش دور نگرداند و بر قاتلان و کشندگان تو لعنت کند، آنانکه مسخ گردیده و بصورت میمون و خوک درآمده اند که مورد لعن و عذاب خدا قرار گرفته اند.

 اسم مبارک ایشان در زیارت ناحیه مقدسه هم آمده است ( این زیارت دو تا است که در زیارت دوم که به زیارت شهدا معروف است آمده است آنجایی که اسامی شهدا آمده است ( السلام علی زهیر بن القین البجلی  لا و الله لا یکون ذلک أبدا ءأترک ابن رسول الله صلی الله علیه و آله أسیرا فی ید الأعداء و أنجوأنا؟ لا أرانی الله ذلک الیوم القائل للحسین علیه السلام و قد أذن له فی الانصراف )

سلام بر زهیر بن قین بجلی که به حسین علیه السلام در حالی که به بازگشتن اجازه داده بود، عرض کرد به خدا سوگند این کار نخواهد شد. آیا فرزند رسول خدا را که گرفتار و اسیر در دست دشمنان رها کنم و رهایی یابم؟ خداوند این روز را نیاورد.

در زیارت رجبیه هم اسم ایشان آمده است که نشان دهنده امتیاز ویژه جناب زهیر است که از حضیض ذلت به اوج عزت رسیده است. برای مشاهده کامل دوره رایگان شبهات عاشورایی کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.