عبدالله بن جعفر طیار + صوت

عبدالله بن جعفر طیار همسر حضرت زینب سلام الله علیها بود که در زمان حضرت علی علیه السلام در جنگ جمل و صفین شرکت کرده بود.

او با دختر علی بن ابیطالب حضرت زینب سلام الله علیها ازدواج کرده بود که از آن حضرت پنج فرزند که چهار پسر و سه دختر بودند به نام های علی و عباس و جعفر و عون و ام کلثوم داشت که دو فرزند او به نام های عون و محمد در روز عاشورا به شهادت رسیدند.

جناب عبدالله در کربلا حضور نداشت ولی همسر ایشان حضرت زینب سلام الله در کربلا حضور داشت و بعد از فاجعه کربلا به اسارت در آمد.

سوال: چرا جناب عبدالله در واقعه عاشورا در کربلا حضور نداشت و فرزندان خود را به کربلا فرستاد و این که بعد از حادثه کربلا چرا ایشان به استقبال همسر خود جناب زینب سلام الله علیها نرفتند؟

پاسخ این سوالات را جناب حجه الاسلام والمسلمین سید محمد طباطبایی در این مقاله داده است.

شخصیت جناب جعفر بن ابیطالب

عبدالله فرزند جعفر ابن ابیطالب برادر علی علیه السلام بود. جناب جعفر از قدیمی ترین مسلمانان بود. به خاطر فشارهایی که در سال پنجم بعثت به مسلمانان وارد شده بود دو دسته به حبشه مهاجرت کرده بودند که ایشان هم با دسته دوم به حبشه مهاجرت کرد.

در حبشه مناظره ای در مجلس حاکم حبشه ( نجاشی ) با فرستادگان قریش رخ داده بود تا آنها را برگردانند، آنها را مغلوب کردند و محور این مناظره جناب جعفر بود و همین باعث شد نجاشی به اسلام علاقمند شود و بعد مسلمان شود.

او در حبشه دارای سه فرزند می شود که اولین آنها عبدالله است که عبدالله اولین فرزندی است که در حبشه از مسلمانان به دنیا آمدند نام دو فرزند دیگر جعفر عون و محمد بود که عبدالله بعدا اسم برادرانش را روی فرزندانش هم گذاشت.

صلاه التسبیح یا نماز جعفر طیار

بعد از فتح خیبر مهاجرین حبشه به مدینه برگشتند و پیامبر از این بازگشت و از دیدن جعفر خیلی خوشحال شدند و فرمودند نمی دانم از فتح خیبر شاد باشم یا از دیدار جعفر. پیامبر به شکرانه بازگشت جعفر به او هدیه ای بسیار بزرگی دادند که در روایات به صلاه التسبیح یا نماز جعفر طیار معروف است.

این نماز بسیار از نظر سندی فوق العاده است و در روایات ما زیاد آمده است و توصیه شده است برای رفع حاجات آز آن استفاده شود. جناب جعفر یک سال بعد، در جنگ موته فرمانده لشکر سه هزار نفره اسلام بود که در این جنگ دو دستش قطع شد و همچنان مقاومت کرد تا به شهادت رسید. و پیامبر لقب ذوالجناحین ( دارای دو بال ) یا طیار به او داد و فرمود خداوند در بهشت به جای دو دست به او دو بال می دهد.

از این جهت شخصیت ایشان در مسلمین خیلی اوج گرفت و عبدالله هم به تبع پدر شخصیت والایی یافت و به او به اعتبار پدرش لقب ابن ذوالجناحین می گفتند.

شخصیت عبدالله بن جعفر

او آزاده ای به تمام معنا و بسیار بخشنده بود که به او اب المساکین می گفتند. از جهت مادر جناب عبدالله به اسما بنت عمیس که شخصیتی بزرگ است می رسد.

بعد از شهادت جعفر ایشان با ابوبکر ازدواج می کند که حاصل آن محمد بن ابوبکر است که علی علیه السلام درباره او فرمود محمد از صلب ابوبکر ولی در واقع پسر من است. اسما بعد از ابوبکر با علی علیه السلام ازدواج کرد و محمد به منزل علی علیه السلام آمد و در دامن ایشان رشد کرد.

در تولد عبدالله اختلاف است که از پنجم بعثت تا اوایل هجرت گفته شده است که حدود ۸ سال اختلاف دارد. گفته شده است که در زمان پیامبر ده ساله بوده است. در سال وفات او هم اختلاف است که از ۸۰ تا ۹۰ سال گفته اند.

عبدالله بعد از شهادت پدر بسیار مورد محبت پیامبر واقع شد و حضرت فرمود که عبدالله خیلی به من شبیه است و به مادرشان اسما فرمود شما نگران نباش که او بی سرپرست است چون من خودم هم در دنیا و هم در آخرت سرپرست او خواهم بود.

عبدالله بن جعفر طیار

خصوصیات اخلاقی عبدالله

یکی از استثنائات ایشان این است که چهار نفر در عالم اسلام در کودکی و قبل از بلوغ با پیامبر بیعت کردند که عبارتند از علی علیه السلام و حسنین علیهم السلام و جناب عبدالله.

ایشان در فتوحات زمان شام شرکت داشته است و به دستور علی علیه السلام حاکم کوفه در زمان عثمانی را که شراب خورده بود را ایشان شلاق زده بود و با حضرت زینب سلام الله ازدواج کرد و داماد امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله شد.

بعد از قتل عثمان با علی علیه السلام بیعت کرد و در جنگ های جمل و صفین شرکت داشت و همراه مسلم بن عقیل فرمانده پیاده نظام صفین از جانب راست بود.

شخصیت او بسیار عظمت دارد و همه برای او یک احترامی قائل هستند و با همه مراوده خوبی دارد. مثلا با معاویه مراوده خوبی دارد و با او رفت و آمد دارد و معاویه به او بسیار احترام می کند. در مجلسی عمروعاص به علی علیه السلام اهانت کرد و به شدت عبدالله به شدت برافروخت و به او جواب محکمی داد و خیلی معاویه را سرزنش کرد و معاویه خود را پس کشید و گفت یا سید بنی هاشم ما اشتباه کردیم ولی عبدالله گفت من سید بنی هاشم نیستم و سید بنی هاشم حسنین هستند.

در انفاقات هم سعی می کرد اگر جایی قرار بود با امام هم زمان انفاق کنند کمتر از امامت انفاق می کرد. به شدت از امامت دفاع می کرد.

معاویه از دختر ایشان برای یزید خواستگاری کرد و ایشان گفت امر زنان ما دست امام حسن علیه السلام است. گفتگویی سنگینی بین امام حسن علیه السلام و نماینده معاویه در جلسه خواستگاری شکل گرفت و معاویه پیشنهاد مهریه سنگین داد و به عبدالله گفت من همه قرض های شما را می دهم و شما را به تمول کامل می رسانم.

امام حسن علیه السلام فرمود مهریه دختران ما ۵۰۰ درهم است و این سنت پیامبر است. و امام در آن جلسه دختر عبدالله را به عقد پسر عمویش در آورد.

ایشان کسی است که حدیث غدیر را در دورانی که حدیث غدیر را خفه کرده بودند و صحابه حاضر نبودند این حدیث را نقل کنند در مجلس معاویه نقل کرده است. معاویه سالی ۱ میلیون درهم برای ایشان مقرری تعیین کرد و یزید آن را به ۲ میلیون درهم ارتقاء داد. ایشان حرفشان این بود که این ها اموال ماست و شما حق ما را عصب کردید.

او این پول ها را که می گرفت از پول خود نیز روی آن پول می گذاشت و در بین هاشمیون و مرد نیازمند تقسیم می کرد. او معروف به بحر الجود بود.

او انسان بسیار مصالحه جویی است. در واقعه حره در سرکوب وحشتناک یزید در سال ۶۲ در مدینه، ایشان واسطه گری کرد ولی موفق نشد.

برای مشاهده دوره کامل «شبهات عاشورایی» کلیک نمایید

چرا عبدالله با همسرش زینب سلام الله به کربلا نرفت؟

اما اینکه چرا ایشان با همسرش زینب سلام الله به کربلا نرفت از مجهولات تاریخ است. البته یک سری گزاره هایی داریم که با هم تناقض دارند. حتی درباره این قضیه کتاب نوشته شده است. از جهتی ایشان  به شدت نسبت به حسنین علیهم السلام احرام دارد و سر سپرده است و به احتمال زیاد سن او از حسنین بیشتر است.

دلایل مدافعین عبدالله

ما دو دسته گزارش داریم که یک دسته نشان می دهند که عبدالله عذر داشته است و چند عذر برای نرفتن جناب عبدالله آوردند. بعضی گفته اند سن او زیاد بوده است که در مقابل گفته اند نهایتا سن او هفتاد سال بوده است در حالی که کسانی مثل حبیب و مسلم بن عوسجه و… که حدود هشتاد به بالا بودند.

بعضی ها گفته اند که او نابینا بوده است که در مقابل گفته اند فعالیت های خیلی زیاد او که از مدینه به مکه و از آنجا خدمات امام حسین علیه السلام می رود نشان می دهد که او نابینا نبوده است.

برخی گفته اند که ایشان بچه هایش را فرستاد و بعد هم خبر شهادت بچه هایش رسید و مردم آمدند تسلیت گفتند یکی به عبدالله گفت که این مصیبتی است که از جانب حسین به ما رسیده است که عبدالله به شدت ناراحت شد و با کفش به صورت این مرد زد و گفت به خدا قسم اگر با او همراه بودم از او جدا نمی شدم تا کشته شوم و آنچه داغ کشته شدن بچه هایم را برای من کم می کند این است که آنها در رکب حسین جان فشانی کردند و خوشحال که بچه هایم را در راه حسین علیه السلام دادم. این گزارشات نشان می دهد که او کسی نیست که بخواهد تخلف کند.

بعضی گفته اند که ایشان از جانب حسین علیه السلام ماذون بود تا کارهایی را انجام دهد که جوابش این است که ما آنچه که در تاریخ داریم این است که امام حسین علیه السلام به محمد حنفیه فرمود شما در مدینه بمان و قضایا را گزارش بده که این را هم ما قبول نداریم.تا برفرض قبول محمد حنفیه از طرف امام ماذون بوده است و دیگر کسی دیگر نمی خواهد باشد تا از مدینه گزارش به امام بدهد.

دلایل مخالفین عبدالله

اما مخالفین می گویند که عبدالله مقصر است و تقصیر کرده است و مورد مذمت است. اولا که عبدالله تا وقتی که امام از مکه خارج شوند هیچ چیزی از او نقل نشده است و هیچ حرکتی نداشته است. امام که دارد می رود و همه را هم دعوت کرده است و از مکه هم دوباره به مدینه پیغام داد که هر کسی که مانده بیاید و همه آمدند ولی عبدالله در این میان نیست.

البته او یک نامه ای به امام نوشته است که باز به نفع مدافعین است که آقا جان برگرد من می ترسم و این سفر خطرناک است و موجب مرگ و نابودی تو و خاندان تو می شود و تو نور زمین و آسمانی و تو راهنما و امید مومنان هستی و بعد گفت که من میایم.

از آنجایی که به امام هشدار می دهد که نابود می شوی به نفع مخالفان و از آنجایی که می گوید و تو نور زمین و آسمانی و تو راهنما و امید مومنان هست به نفع مدافعان است.

و بعد خودش نزد عمرو بن سعید حاکم مکه می گوید یک نامه بنویس و به حسین علیه السلام امان بده و به او وعده خوبی بده تا اطمینان پیدا کند و برگردد.

یعنی تصور او این است که امام به خاطر جان خود به سمت مکه می رود که واقعا عجیب است. عمرو به او می گوید تو یک نامه بنویس و من امضا می کنم ولی بعضی این حرف را قبول ندارند.

 ولی تاریخ طبری اینگونه گفته است که نامه ای نوشت و وعده ای خوبی داد و قسم هم خورد که برگرد من ضامن سلامتی شما خواهم بود و این نامه را خود عبدالله به امام رساند و حضرت را در بیرون مکه ملاقات کرد و زمانی که حضرت این نامه را گرفت اینگونه پاسخ داده است: من پیامبر را خواب دیدم و دستوری پیدا کردم و می خواهم آن را انجام دهم که عبدالله پرسید چه خوابی دیده ای که امام جواب داد من این خواب را به کسی نگفتم و نخواهم گفت تا پیامبر را ملاقات کنم.

برای مشاهده دوره کامل «شبهات عاشورایی» کلیک نمایید

نتیجه نهایی درباره غیبت عبدالله در کربلا

 اما در نهایت مخالفین و مدافعین عبدالله راه به جایی نبردند و به نتیجه ای نرسیدند ولی به عنوان نتیجه نهایی می گوییم که درباره این قضیه اختلافات زیادی در میان علما وجود دارد تا جایی که در جاهایی به تکفیر عبدالله منجر شد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.